صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

اعماق

سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰

دیگر به جایی رسیده بود که عمیقاً احساس تنهاماندگی می‌کرد. آقا روح‌الله را عرض می‌کنم. احساس فاصله. دره‌ای میان او و دیگران، که هر سَحر می‌دید که قدری ژرف‌تر شده است.
این تنهایی را بعضی‌ها گمان می‌کردند که دوست دارد؛ که اصلاْ خودش آن را پی ریخته‌است؛ که خودش کناره می‌گیرد، که خودش مجذوب خلوت است؛ اما این‌طور نبود. دیگران به هنگام رشد، بر می‌آمدند، او فرو می‌رفت. برای او انگار که خدا در اعماق بود نه در افلاک؛ و با وجود این، تنهایی را طالب نبود. دلش می‌خواست خدا را همان جایی بیابد که همگان می‌یافتند: در کوچه و بازار، مسجد و آسمان.
دلش می‌خواست می‌توانست با همگان بجوشد، بازی کند، بخندد و حرف بزند؛ اما نمی‌شد. فقط همین را حس می‌کرد که نمی‌شود: حریم. ضریح. مرغ باغ ملکوتم. دیوار تنومندی از سؤال.

سه‌دیدار . ج ۱ . ص 177
نادر ابراهیمی

  • ۹۰/۰۷/۰۵
  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

# توحید

# روح‌خدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون