صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

بهمن ۵۷ ساواکی شده‌ای؟

شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲

-به احتمال قریب به یقین- در هشت سال گذشته حتی یک کلمه در ستایش یا نکوهش محمود احمدی‌نژاد ننوشته‌ام. بارها گفته‌ام که خودم را آدم سیاسی نمی‌دانم و به درد کار سیاسی نمی‌خورم. من از زاویه‌ی فرهنگ به سیاست می‌نگرم و از این لحاظ خوش‌آمد و بدآمدم با عرف رسانه‌های غالب و مغلوب فرق می‌کند. اما نزدیک‌ترین دوستانم جدی‌ترین یاوران و جدی‌ترین منتقدان دولت‌های نهم و دهم و شخص آقای احمدی نژاد بوده‌اند و هستند؛ و از ثمره‌ی هم‌کلامی با آن‌ها در تمام این سال‌ها خوبی‌ها و بدی‌های واقعی او را شنیده‌ام و می‌دانم و نیازی به نقل مجدد یا انکار آن‌ها نمی‌بینیم.
در روزهای اخیر شاهد هستیم که دوست و دشمن موضوع «پایان احمدی نژاد» را در رسانه‌ها داغ کرده‌اند و روا و ناروا بر او می‌تازند و کینه‌های بدر و احد را خالی می‌کنند. بر خودم واجب دیدم که این چند کلمه را خطاب به آقای دکتر احمدی‌نژاد، استاد محترم دانشگاه علم و صنعت ایران، بنویسم و از او نه به خاطر آن‌چه کرد و آن‌چه نکرد، بلکه به خاطر آن‌چه بود و آن‌چه هست تشکر کنم.
*
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
روز ۲۷ خرداد ۸۴ که به همراه پدرم به پای صندوق رأی مسجد محل‌مان رفتیم، دزدکی در برگه‌ی رأی او سرک کشیدم تا ببینم از میان ۸ نامزد متفاوت آن روزها چه نامی را بر روی برگه می‌نویسد: شما انتخاب پدرم بودید. از آن روز -هر چند من به شخص دیگری رأی دادم- اما مسأله‌ی انتخاب پدرم برایم مسأله شد. ۲۲ خرداد ۸۸ هم اتفاقی مشابه همین افتاد. پدر من یک آدم سیاسی نیست. هرگز ندیدم روزنامه بخواند؛ هرگز ندیدم به سایت‌های خبری سر بزند؛ هرگز ندیدم بحث سیاسی بکند. پدر من حتی یک آدم حزب‌اللهی (به معنای متعارف آن) هم نیست. پدر من یک کارگر بازنشسته‌ی نمازخوان است که اوقاتش را در همه‌ی عمر به کار سخت گذرانده‌است  و از همین رو انتخاب‌های او همیشه برای من جالب توجه بوده‌است. در این ۸ سال بارها به این فکر کرده‌ام که پدرم در شما چه دیده‌بود که به راحتی انتخابتان می‌کرد؟ و در این روزها جواب ساده‌ای برای خودم یافته‌ام: «پدرم در شما خودش را می‌دید»
آقای دکتر احمدی نژاد؛
چاقی مفرط آنانی که زمام امور را قبل از شما به دست داشتند، پدرم را آزار می‌داد. او سال‌های سال در تاریکی سپیده‌دم از خانه بیرون زده بود و رزق و روزی خانواده‌اش را جایی بیرون شهر، لابلای چرخ‌دنده‌ها و جرثقیل‌ها جسته بود. او در سال‌های کار و بازنشستگی‌اش در صدها کارخانه‌های صنعتی این کشور دویده بود و هر روز و هر هفته به بهانه‌ی یک کار تازه از این شهر به آن شهرستان سفر کرده بود و هفته‌ها و ماه‌های متوالی دور از خانواده روزگار گذرانیده بود و زندگی‌اش در این سال‌ها هیچ تفاوتی نکرده‌بود. او می‌دید اطرافیانش به چه شتابی از نردبان دنیا بالا می‌روند و با چه سرعتی چاق می‌شوند. او حالا فرصت داشت تا انتخاب کند مردی بر او فرمان براند که چاق نباشد. چرا باید تردید می‌کرد؟
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
من کاری به کارهایی که کردید و نکردید ندارم. در جلسات خصوصی از مدیران معزول دولت‌های سابق -که کینه‌ی‌تان را تا ابد به دل خواهند داشت- شنیدم که اظهارشگفتی می‌کردند از سفرهای شهر به شهر شما و تمسخر می‌کردند حوصله‌ای که در صحبت با پیرمردهای چروکیده و پیرزن‌های روستایی دارید. شنیدم که به جرأت شما در اجرای سهمیه‌بندی بنزین و هدف‌مندی یارانه‌ها غبطه می خورند و به بی‌عرضگی خودشان می‌خندند.
راستش را بخواهید چاقی مفرط آقایان -پیش از این و پس از این- من را هم آزار می‌دهد.
دیدم که بی‌بی‌سی بی‌شرف «مردی با کاپشن بهاری» را تحقیر می‌کند چون عکس گرفتن با سیاهان آفریقا را دوست دارد و دیگرانی را می‌ستاید که از شدت تبختر، روی صندلی معمولی نمی‌توانند بنشینند و باید برایشان مبل سلطنتی مهیا کرد.
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
در سال های گذشته شما رییس جمهور ایده‌ال من نبودید. حتی انتخاب اول من هم نبودید. اما به عنوان یک کارگرزاده‌ی شهرستانی از شما به خاطر آن چه بودید و هستید تشکر می‌کنم. خدا قوت.

  • ۹۲/۰۵/۱۲
  • :: بداهه

# فرهنگ

نظرات (۹)

  • حمید مشایخی راد
  • سلام
    بسیار زیبا
    احمدی نژاد شهید تهمت رسانه ها شد ...
    لینک شدی برادر
    یاعلی
    شهرستانی؟!!! :)
    پاسخ:
    متولد تهرانم. اما نزدیک نیمی از عمرم را در خارج از تهران زندگی کرده ام.
    از نظر خانوادگی هم اصالتا تهرانی نیستم نه خودم و نه همسرم. و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها همگی متولد جاهای دیگری هستند.
    سلام
    دلم تنگ میشه براش
    خیلی...
    انسان کامل هیچ وقت وجود نخواهد داشت مگر حضرت حجت عجل الله فرجه
    خیلی کار کرد...
    یاحق
    عجب تیتری!
    پاسخ:
    برای نوشتن متن نیم ساعت و برای انتخاب تیتر دو ساعت و نیم وقت گذاشتم.
    بسم ذی السلام
    خیلی وقت بود آرزو به دلم بود ، چیزی بیشتر از یاد داشت های سر رسیدی و شخصی بنویسید . الحمدلله
    پاسخ:
    همچنین.
    مستند بی بی سی را ندیده ام ،
    آیا این کاپشن که نماد منش مردمی ایشان بود کاری از پیش برد در این هشت سال برای "مردم" یا تیپی بود برای بودن !
    یا اینکه در پاسخ خواهیم شنید همان چاق ها نگذاشتند کاری از پیش ببرد ؟!!
    پاسخ:
    [از متن]
    ...از او نه به خاطر آن‌چه کرد و آن‌چه نکرد، بلکه به خاطر آن‌چه بود و آن‌چه هست تشکر می کنم...
    ایشالله که فقط کاپشن نبود
    پاسخ:
    جالبه که بعد از هشت سال هنوز ابهام داری درباره منش و زیست این آدم.
    ابهام ها بعد هشت سال ایجاد شد :)
    یعنی می خوای بگی من خارجی هستم؟!
    پاسخ:
    شما خودت باید تصمیم بگیری که اهل کجا هستی. با نظر دیگران هیچ حقیقتی تغییر نمی کند.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قرآن کریم
    رساله آموزشی
    هنر شیعه
    گنجور
    واژه یاب
    ویراست لایو
    تلوبیون