صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

تلفن آقای فاطمی

يكشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰

تلفن مستقیم نداشتیم. صاحبخانه از طبقه‌ی پایین یک سیم کشیده‌بود به خانه‌ی ما و یک گوشی خردلی رنگ مستطیل شکل وصل کرده بود بهش که همیشه قطع بود.
اگر کسی با ما کار داشت تلفن می‌زد به صاحب‌خانه. صاحب‌خانه اگر خانه بود و تلفن اشغال نبود و گوشی را بر می‌داشت و می‌خواست ما گوشی را برداریم، دکمه‌ای را می‌زد که ارتباط با بالا برقرار شود. تلفن ما اما زنگ نمی‌خورد؛ فقط صدای ضعیف و کوتاه دلنگی می‌داد که نشانه‌ی برقراری جریان برق ضعیف از پایین به بالا بود. فقط همان یک صدای دلنگ کوتاه یک‌بار می‌آمد و باید متوجه می‌شدیم. همین شد که گوشمان تیز تیز بود به صدای خفیف تلفن.
اگر گوشی را بر می‌داشتیم، خب صاحبخانه گوشی خودش را می‌گذاشت وگرنه یکی دوبار دیگر دکمه را قطع و وصل می‌کرد تا بلکه صدای دلنگ را بشنویم.
*
اگر گوشی را بر می‌داشتیم، تازه یک به چهار بود که با ما کار داشته باشند. تخصص «هادی» شده بود که یادش بماند خانواده‌ی هر کسی معمولاً چه روزهایی و چه ساعت‌هایی زنگ می‌زنند. یادش بماند که خانواده‌ی هر کسی آخرین بار کی زنگ زده و چند روز از آخرین تماس‌شان می‌گذرد.
ماجرایی بود.

1380-1382

*
الان شمایی که از ده سالگی تلفن همراه داشته‌ای اصلاً می‌فهمی من چه می‌گویم؟

  • ۹۰/۰۷/۲۴
  • :: یزد

# سبک زندگی

# قصه

نظرات (۲)

برای عزیز ما زنگ که می خورد، همسایه از حیاط بغلی صدا میزد، می رفتیم آن جا!
(آره!
دارم یواش یواش آفتابی می‌شم)
احسنت احسنت
تصویر تقابل سنت و مدرنیته همواره برایم دل‌انگیز بود
امان از زمانه‌ی پست مدرن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون