صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

هنوز راهی هست

جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۳

مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء روز عید فطر سر سجّاده‏‌اش نشسته بود، یک فقیر مستحقّ شرعى آمد و گفت: «آقا از فطریّه‏‌هایى که به شما داده‏‌اند، به من کمک کنید.»
گفت: «همه فطریّه‏‌ها را خرج کرده‏‌ام.»
فقیرِ کارد به استخوان رسیده دهانش را پر از آب کرد و به صورت شیخ ریخت و گفت: «تو که نمی‌توانى یک فقیر را بگردانى، چرا جاى پیغمبر نشسته‌‏اى، بلند شو یک نفر دیگر بنشیند.»
شیخ کبیر هم بلند شد، عبایش را از دوشش برداشت و رو به جمعیّت فرمود: «هر کس احترامى به محاسن سفید من دارد و مرا دوست دارد، هر چه قدر می‌تواند در این عباى من بریزد.»
خودش در صف جماعت گشت، عبایش را پر از پول کرد و به آن فقیر داد و از او هم عذرخواهى کرد و گفت: «مرا ببخش، نمی‌دانستم اگر آبرویم را خرج کنم می‌توانم حقّ تو را بدهم.»

به نقل از کتاب نفس، استاد حسین انصاریان، جلسه ۲۱

  • ۹۳/۰۱/۱۵
  • :: روایت امروز

# توکل

# توحید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون