زرتشت ما
سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰
ابری و ابرو از غمی، پُرپشت داری
تو آبروی آب را در مشت داری
در چشمهایت آیههای روشنِ عشق
انگشتری از نور بر انگشت داری
هرکس که آمد، ادعای دوستی کرد
از دوستانت دشنهها در پشت داری!
با ما بگو از کی، کجا این درد را -که
جای تو هرکس بود اگر میکشت- داری؟
ما استخوانسوزانده در سرما و سنگیم
تو با خودت گرمای صد زرتشت داری...