صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۲۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

حضرت وحید دعوت کرده که امسال هر کتابی می‌خوانیم در وبلاگ‌هایمان معرفی کنیم و مسابقه بدهیم و جوجه‌ها را هم آخر پاییز بشماریم.
به گواهی بایگانی صاد تاکنون پنجاه نوشته با موضوع کتاب منتشر کرده‌ام که همه‌ی آن‌ها معرفی، نقل یا نقد کتاب‌هایی بوده که دیده‌ام یا خوانده‌ام. پرداختن به کتاب کار تازه‌ای برای صاد نیست. اما لبیک به دعوت استاد و شرکت در یک حرکت جمعی فرهنگی لذت‌بخش و آموزنده خواهد بود ان‌شاء الله.

من هم به سهم خودم از این دوستان برای پیوستن به این حرکت وحیدانه دعوت می‌کنم:

علی اصغر در پرهنگ که قرار است بی‌فرهنگی را پر بدهد؛
آقا پویا در هدهد که پرنده‌ای است فرهیخته و دانشمند؛
مهدی الف در وبلاگ اقراء که وظیفه‌ی ذاتی‌اش همین است؛
و محمدحسن عزیر تک تیرانداز که خوب می‌خواند و خوب می‌نویسد.

# وبلاگ

# رازدل

# صاد

  • ۵ نظر
  • يكشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: کتاب

اقاقیا

از پله‌های نردبان بالا رفتم و به زحمت خودم را کشاندم روی تیغه‌ی باریک دیوار حیاط. دستم را دراز کردم و شاخه‌های خشک پیچیده به دور سیم‌های برق را شکستم و پایین انداختم. بعد طنابی به لوله‌ی گاز روی دیوار حیاط همسایه بستم و نشستم لبه‌ی دیوار و با پایم شاخه‌های رهای اقاقیا را بالا کشیدم و به طناب پیچاندم.
*
بعد از مدت ها بالاخره یک کار حسابی برای عزیز کردم.

# زندگی

# قصه

  • ۰ نظر
  • شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۳
  • :: عزیز

شیخ عطار در منطق الطیر «حکایت مرگ ققنس» را چنین آغاز می‌کند:

هست ققنس طرفه مرغی دلستان
موضع این مرغ در هندوستان
سخت منقاری عجب دارد دراز
همچو نی در وی بسی سوراخ باز
قرب صد سوراخ در منقار اوست
نیست جفتش طاق بودن کار اوست

دهخدا می‌نویسد:

«گویند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه‌ای پدید آید و او را جفت نمی‌باشد و موسیقی را از آواز او دریافته اند.»

و شاعری گفته است:

«...
آن روز که خدا ققنوس را آفرید
مهری ابدی بر پیشانیش زد:
همیشه تنها...
...»

*

امروز -طرب‌ناک و غزل‌خوان- مصرع ناقصی به حول و قوه‌ی الهی کامل شد و هزاران سال افسانه پردازی بشر دو پا درست از آب در نیامد؛ الحمدلله.

# ازدواج

# دوست

# ققنوس

  • ۴ نظر
  • جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • :: بیت
  • :: روایت امروز

هله رعد است، هلا برق به پا خواهد خاست
امت واحده از شرق به پا خواهد خاست


دریافت
علی معلم دامغانی + علیرضا افتخاری

# فرهنگ

# حلقه

# پنجشنبه‌ها

# انقلاب

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: بشنو
هر گروه از کسبه با توجه به نوع وظایف شغل روزمره و میزان ارتباط با مردم و شرایط محیط کارشان دارای خصلت‌های مشترک و اخلاق خاصی می‌شوند که اگر کمی با آن‌ها سر و کار داشته باشید می‌توانید از آن سر در بیاورید.
تجربه‌های قبلی من نشان می‌دهد که مثلاً در برخورد با بنگاه داران املاک نباید انتظار راست گویی از آن‌ها داشته باشید. یا لباس فروش‌ها هیچ وقت جنس بد در مغازه‌ی خود ندارند. از قدیم هم معروف بوده که خیاط‌ها و نجار‌ها بدقولند که در مورد نجار‌ها تجربه‌ی شخصی عمیقی از این بدقولی دارم.
در این یکی دو هفته با چند آهن فروش مختلف در چند نقطه‌ی مختلف قم سر و کله زده‌ام. پیش فرضم این بود که چون این جماعت از صبح تا شب لابلای تیرآهن و میلگرد و نبشی روزگار می‌گذرانند، باید آدم‌های خشک و عبوسی باشند. اما مشاهداتم نشان می‌دهد که بر خلاف این محاسبات، آهن فروش‌ها آدم‌های مهربانی هستند.
*
این نوشته را خیلی جدی نگیرید. فکر کردنی بود با صدای بلند!

# مسکن

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه

علی الف نوشت که برای دریافت یارانه ثبت نام کرده و علی‌اصغر هم نوشت که ثبت نام نکرده و وحید نوشت که ثبت نام کرده. هر کدام از این دوستان برای ثبت نام کردن یا نکردن (بغیر از مسأله‌ی نیاز یا عدم نیاز به پول یارانه) انگیزه‌ای سیاسی - انقلابی داشته و دارند که آن را هم شدید و غلیظ بیان کرده‌اند.
*
واقعاً دولت از چه کسانی خواسته که ثبت نام نکنند؟ به گفته‌ی معاون اول خانواده‌هایی که پول یارانه پنج درصد درآمدشان می‌شود باید می‌توانند لطفاً انصراف دهند تا به دولت کمک کنند. 

اگر بخواهیم سرانه حساب کنیم، ۴۵ هزارتومان حدوداً پنج درصد ۹۰۰ هزار تومان است. یعنی افرادی که به ازای هر یک از افراد خانواده‌شان ۹۰۰ هزار تومان درآمد دارند دیگر نباید یارانه بگیرند. یعنی مثلاً برای خانواده‌ی چهار نفری من یا علی‌اصغر می‌شود ماهی ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان درآمد! با این حساب معلوم است که طرف صحبت دولت امثال بنده و شما نیستیم که داریم درباره‌ی گرفتن یا نگرفتن یارانه شعار می‌دهیم.
*
درباره‌ی دروغ گویی دولت هم هیچ شکی وجود ندارد. بزرگترین دروغی که گفته (غیر از ادعای دسترسی به ۴۳ بانک اطلاعاتی که ناکارآمدی آن در تخصیص سبد کالا مشخص شد) بحث پالایش و بررسی وضعیت ثبت نام کنندگان برای یارانه است که واقعاً انجام آن توسط چنین گروه خسته و بی‌انگیزه‌ای محال است. تحلیل من از طرح و برنامه دولت برای پرداخت یارانه این‌گونه است:

«برای پرداخت یارانه به ۷۷ میلیون نفر پول نداریم و فقط برای پرداخت یارانه به مثلاً ۵۰ میلیون نفر پول هست. حالا از مردم می‌خواهیم که دوباره ثبت نام کنند. دو حالت وجود دارد: یا ۵۰ میلیون و کمتر ثبت نام می‌کنند که هیچ نیازی به پالایش و بررسی ندارد و یارانه به همه آن‌ها تعلق می‌گیرد. اگر هم بعد از این همه تبلیغات فداکاری و ایثار ملی و غیره بیشتر از این میزان ثبت نام شد، با استفاده از حداقل اطلاعات موجود در ۴۳ (!) بانک اطلاعاتی جمعیت ثبت نام کننده را به همان ۵۰ میلیونِ هدف گرد می‌کنیم! و از دو سر پز می‌دهیم که مردم به دولت اعتماد دارند و با آن همکاری کردند و ما هم فداکارانه برای برقراری عدالت (!) پرونده‌های متقاضیان را با ۴۳ بانک اطلاعاتی تطبیق دادیم»

*
من با انگیزه‌ی آشنایی با نحوه‌ی پالایش اطلاعات مردم توسط دولت و بررسی عملکرد و کارآمدی ۴۳ بانک اطلاعاتی ثبت نام کردم. کور شم اگه دروغ بگم :)

# حماسه

# فرهنگ

# انقلاب

  • ۵ نظر
  • سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه

تو: دلی کز عشق جانان دردمند است / همو داند که قدر عشق چند است
    دلا گر عاشقی از عشق بگذر / که تا مشغول عشقی، عشق بند است
    .
    به مناسبت روز بزرگداشت عطار

من: باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد / آب هر طیب که در طبله‌ی عطاری هست
      .
      به مناسبت دریافت پیامکی از شما

تو: باد بوی سمن آورد و گل و سنبل و بید / در دکان به چه رونق بگشاید عطار

# برادر

# محبت

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: پیامک
  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه

[قمرسادات ، همسر علامه] همیشه به نجمه سادات [دختر علامه] می گفت: «مردها تحملشان کم است. اگر زن زندگی را یک جوری اداره کند که مرد فکرش آزاد باشد، آن وقت می تواند پیش رفت کند. کارش را بهتر انجام بدهد.»
الان نورالدین مریض است، نافش چرک کرده، هیزمشان برای اجاق تمام شده، بچه ها لباس زمستانی ندارند، اما آقا جون هیچ کدام این ها را نمی داند. مادر نمی گذارد بفهمد. می‌گوید: «حاج آقا روحش لطیف است. با تلنگری به هم می ریزد.»

سیدمحمدحسین طباطبایی - زندگی - نشر روایت فتح

با این که کتاب کوچک و قشنگ زندگی علامه را بارها خوانده‌ام، اما این بریده را از وبلاگ محمدحسن نقل کردم.
کاملاً قابل مقایسه با زندگی مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء!

# ازدواج

  • ۱ نظر
  • شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء معروف به شیخ کبیر و از بزرگ‏ترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است... مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى می‌کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند. این قدر در مقام جست‏جو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را کتک می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند.
گفتند: آقا ما داستانى شنیده‌‏ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟!
فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوى بنیه هم هست، گاهى که عصبانى می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.
گفت: نمی‌دهم.
گفتند: اجازه بدهید ما زن‏هایمان را بفرستیم، ادبش کنند.
گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.
گفتند: چرا؟
گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمت‏هاى خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمؤمنین می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد، همان وقت می‌آیم در خانه کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهى است، این باید باشد.

به نقل از کتاب نفس، استاد حسین انصاریان، جلسه ۲۱

# توحید

# جهادی

# ازدواج

  • ۲ نظر
  • جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

تازه داماد: سلام. سؤال: شاخصه‌های زندگی متأهلی جهادی چیست؟
من: سلام. جهادی بودن چه فایده دارد؟ برو آدم باش!
تازه داماد: سؤال: آدم بودن چه شکلی است؟ با رسم شکل توضیح دهید!
من: اگر چند ماه صبر کنی ممکنه یه مطلب مفصل درباره‌ش بنویسم!
تازه داماد: می‌ارزه... تو اون موقع سعی می‌کنم ادای آدم بودن رو در بیارم!

# ازدواج

# جهادی

# دوست

# ققنوس

  • ۵ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پیامک

من: ازش خبر نداری؟
تو: نه

# برادر

# سین

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پیامک

تو: سؤال فوری: مربی خوب را از کجا باید پیدا کرد؟ (تربیت کردن بداند. در دسترس باشد. واقعاً با او رشد کنی. از سردرگمی نجاتت دهد.)
من: شانس آوردی که با آدم مؤدبی طرف هستی...

# تربیت

# دوست

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پیامک

ارتباطات توسعه در جهان سوم
س. ملکات و ل. استیوز
ترجمه شعبانعلی بهرامپور
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۶۵۶ صفحه


به توصیه‌ی یکی از دوستان نگاهی به این کتاب انداختم. خلاصه‌ی چیزی که فهمیدم اینه که یک عامل جدی توسعه‌ی کشورهای جهان سوم، ارتباطاته. البته کتاب ابعاد مختلفی از این قضیه رو باز می‌کنه. اما بخش جالبش برای من فصل هفتم و هشتم بود که راجع به «الهیات رهایی بخش و توسعه» و «ارتباطات و معنویت در توسعه» بحث کرده بود.
ساینتیست‌ها با همه‌ی عنادی که با خدا دارند و دین رو مروج خرافه و جهل می‌دونند و نهایتاً اون رو به عنوان امری شخصی می‌پذیرند، باز هم نمی‌تونند نقش آموزه‌های الهی و ادیان مختلف رو در توسعه‌ی جوامع نادیده بگیرند.
مثال‌های جالبی از برزیل، سریلانکا و کشورهای آفریقایی در کتاب وجود داره که گروه‌هایی شبیه گروه‌های جهادی خودمون کارهای مهمی در توسعه‌ی روستایی و ارتقای فرهنگ عمومی انجام دادند.
مطالعه‌ی این کتاب رو به خاطر ترجمه و ویراستاری بسیار بد به هیچ کس توصیه نمی‌کنم!

# غرب

# جهادی

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۳
  • :: کتاب

«دوندگی امدادی» یکی از شاخه‌های ورزش دومیدانی است که در‌ آن دونده‌ها تشکیلِ یک گروه را می‌دهند و هر یک چوب (باتون فلزی) را به مسافت مشخصی حمل می‌کند و به دیگری می‌دهد.
*
این آبله‌ی عجیب در خانواده‌ی ما به صورت امدادی تکثیر می‌شود. یعنی همیشه یک نفر مریض است و در هیچ زمانی دو نفر مریض نیستند: پسرخاله، دخترخاله، من، دختر کوچولو و از امروز هم آقا پسر!
هر کدام دو هفته‌ی تمام، بدون هم‌پوشانی

# خانواده

# زندگی

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پدر مقدس

در مجموع سه ترم مبلغ ناقابل سه میلیون تومان وام شهریه‌ی دانشجویی گرفتم که با احتساب کارمزد آن باید حدود سه میلیون و دویست هزار تومان باز پس بدهم. طی مراحل فارغ‌التحصیلی مجبورم کردند که ده درصد آن را یک‌جا پرداخت کنم و حالا دفترچه قسط الباقی آمده است: شصت ماه، هر ماه حدود پنجاه هزار تومان.
تا فروردین ۹۸ این خاطره با من خواهد بود.

# حماسه

# دانشگاه

# زندگی

  • ۰ نظر
  • شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون