صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهادی» ثبت شده است

در این زیارت‌های خانوادگی همیشه یک طوری می‌شود که از امام رضا -قب- طلبکار می‌شوم! پس دیشب بعد از نماز مغرب تنهایی راهم را کشیدم به صحن گوهرشاد که طلبم را وصول کنم. (#بچه-پررو) می‌دانستم دست به نقد حساب می‌کنند. نرسیده به حوض، توی آن شلوغی، خوردم توی سینه‌ی فؤاد که قبل از تعطیلات طلبکارم بود و حواله داده بودمش به بعد از تعطیلی. یک لحظه آمدم توی دلم به امام بگویم که قرار بود بدهی نه این‌که بگیری... که فؤاد گرم می‌گیرد که نبودی جهادی که جایت خیلی خالی بود!
میخکوب شدم.
چطور مطلب به این مهمی یادم رفته بود؟ بچه‌های جهادی همه الان مشهد هستند! اما آن‌قدر غافلگیر شده بودم که باز هم یادم نیامد چه کسانی ممکن است در همین نزدیکی باشند؛ تا این‌که فؤاد یکی یکی اسم‌ها را شمرد و فکرم رفت به آخرین نوشته‌ی نود و هفت صاد و  آن‌قدر بی‌تابم کرد که برخلاف محافظه‌کاری‌ها و مصلحت‌سنجی‌های معمول، همان وسط جلوی فؤاد زنگ زدم به سیدعلی و همین‌طور که گوشی مزخرفش زنگ می‌خورد، توی ذهنم مرور کردم که این چندمین سیدعلی زندگی من است که به وسط صحن گوهرشاد مربوط شده؛ اولی... دومی... سومی... که جواب می‌دهد و ظاهراً تازه از حرم بیرون زده و برای فردا قرار گذاشتیم در مدرسه‌ی دو درب.
هول می‌زنم چرا؟ انگار که خواسته باشم طلبم را همان وسط وصول کنم که نکند... که نکند چه؟ (#ابله)
*
پیش از ظهر، جلوی در مدرسه، سیدعلی را به بغل می‌زنم و می‌تکانم؛ خاکی و سبک است و مرا به یاد کسی می‌اندازد که همین‌قدر سبک بود و خاکی و فراوان دوستش داشتم...؛ و شیخ علی هم خودش را از یک منبر نامتعارف -کمی آن‌سوتر- نجات داده و به ما می‌رساند؛ و حرفمان گل می‌اندازد که غافلگیری مدرسه‌ی دو درب کامل می‌شود و آقاسعید با لباس خادمی و چوب‌پر زرد از جبروت ظاهر می‌شود و از این‌جا به بعد هر چیز ناممکنی محتمل می‌شود؛ فؤاد وصل می‌شود به محمدمهدی و قرار هم‌قدمی؛ و رگبار رحمت الهی؛ و بی‌بال‌پریدن؛ و شیرینی حضرتی؛ و ملاطفت امروز امام رضا -قب- با نسل سوم مخاطبان خاص صاد هم با تلاوت صفحه سوم سوره‌ی ص بعد از نماز کامل می‌شود و «یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به معنای ملکوتی کلمه و «زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ» در صورت ناسوتی آن محقق می‌شود و آدم دیگر غلط بکند که وقتی طلبکار رئوف و کریم شد، کم بخواهد. (#لفی خسر)

# آقا سعید

# جهادی

# دوست

# قصه

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۶ فروردين ۱۳۹۸
  • :: بداهه
  • :: پریشان

با زن و بچه‌هاش جمع کردند و رفتند. +
رفتند.
به همین سادگی.


انگاری داره به ریش همه‌مون میخنده.
بریم بمیریم دیگه.

# آدم‌ها

# جهادی

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷
  • :: بداهه

تو:
برای تهیه کتاب یادبودی که در آخر مسافرت جهادی [...] هدیه می‌دهند مشورت بدهید. از جمله خصوصیاتی که باید داشته باشه: عمودی در اندازه نصف آپنج، توی صفحات جای سفید واسه نوشتن داشته باشه، کلاً در رابطه با شهدا و دفاع مقدس هم نباید باشه.

من:
باسمه تعالی
بر جسد زنده یا مرده‌ی آن جهادی که کتاب شهدا را نمی‌توان به عنوان یادبودش هدیه داد، به فتوای من نماز بخوانید.
والسلام

# جهادی

# شهید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۴
  • :: پیامک

یکی از اون صدتا آرزو اینه که یه سایتی راه بندازم با موضوع «مستند جهادی» و هر چی مستند ساخته شده با موضوع جهادی رو جمع کنم و دسته بندی کنم و نقد بنویسم و اینا.
می‌فرماید: «ما لایدرک کله، لایترک کله»
می‌دونم که این با اون آرزو خیلی فاصله داره. اما فعلاً همین یه قدم ازم ساخته است.
گر تو بهتر می‌زنی، بستان بزن.

# جهادی

# رضوان

# سینما

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳
  • :: بداهه

چون پرسیدی میگم. این جزوه‌ی خوب و کار راه بیندازیه. مختصر و مفید درباره‌ی نوشتن درباره‌ی جهادی توضیح میده. به نظرم اگر یک بار ببینی خیلی خوب باشه.

دریافت

# نوشتن

# جهادی

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

شهریور ۸۶ فیلم‌برداری مصاحبه‌ها به پایان رسیده و تا حالا در مرحله‌ی تدوین است.
دیروز بالاخره بعد از شش ماه که قرار بود با سید درباره‌ی فیلم‌نامه مستند صحبت کنیم جلسه‌ای نصفه و نیمه داشتیم و قرار شد دو هفته دیگر طرح اولیه فیلم‌نامه را بحث کنیم.
با این سرعت پیشرفت احتمالاً تدوین تا شهریور ۹۶ ادامه خواهد داشت.

# رسانه

# جهادی

  • :: بداهه

مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء معروف به شیخ کبیر و از بزرگ‏ترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است... مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى می‌کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند. این قدر در مقام جست‏جو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را کتک می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند.
گفتند: آقا ما داستانى شنیده‌‏ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟!
فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوى بنیه هم هست، گاهى که عصبانى می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.
گفت: نمی‌دهم.
گفتند: اجازه بدهید ما زن‏هایمان را بفرستیم، ادبش کنند.
گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.
گفتند: چرا؟
گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمت‏هاى خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمؤمنین می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد، همان وقت می‌آیم در خانه کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهى است، این باید باشد.

به نقل از کتاب نفس، استاد حسین انصاریان، جلسه ۲۱

# توحید

# جهادی

# ازدواج

  • ۲ نظر
  • جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

تازه داماد: سلام. سؤال: شاخصه‌های زندگی متأهلی جهادی چیست؟
من: سلام. جهادی بودن چه فایده دارد؟ برو آدم باش!
تازه داماد: سؤال: آدم بودن چه شکلی است؟ با رسم شکل توضیح دهید!
من: اگر چند ماه صبر کنی ممکنه یه مطلب مفصل درباره‌ش بنویسم!
تازه داماد: می‌ارزه... تو اون موقع سعی می‌کنم ادای آدم بودن رو در بیارم!

# ازدواج

# جهادی

# دوست

# ققنوس

  • ۵ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پیامک

ارتباطات توسعه در جهان سوم
س. ملکات و ل. استیوز
ترجمه شعبانعلی بهرامپور
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۶۵۶ صفحه


به توصیه‌ی یکی از دوستان نگاهی به این کتاب انداختم. خلاصه‌ی چیزی که فهمیدم اینه که یک عامل جدی توسعه‌ی کشورهای جهان سوم، ارتباطاته. البته کتاب ابعاد مختلفی از این قضیه رو باز می‌کنه. اما بخش جالبش برای من فصل هفتم و هشتم بود که راجع به «الهیات رهایی بخش و توسعه» و «ارتباطات و معنویت در توسعه» بحث کرده بود.
ساینتیست‌ها با همه‌ی عنادی که با خدا دارند و دین رو مروج خرافه و جهل می‌دونند و نهایتاً اون رو به عنوان امری شخصی می‌پذیرند، باز هم نمی‌تونند نقش آموزه‌های الهی و ادیان مختلف رو در توسعه‌ی جوامع نادیده بگیرند.
مثال‌های جالبی از برزیل، سریلانکا و کشورهای آفریقایی در کتاب وجود داره که گروه‌هایی شبیه گروه‌های جهادی خودمون کارهای مهمی در توسعه‌ی روستایی و ارتقای فرهنگ عمومی انجام دادند.
مطالعه‌ی این کتاب رو به خاطر ترجمه و ویراستاری بسیار بد به هیچ کس توصیه نمی‌کنم!

# غرب

# جهادی

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۳
  • :: کتاب

نماز جماعت را به امامت من می خوانیم: یکی چشم ندارد، یکی دست ندارد، یکی کمر. برای اولین بار در تاریخ ده ساله ی رفاقتمان سه تایی یک جا جمع شده ایم.
آقای حاجی در سی سالگی آمده است قم برای خدمت مقدس زیر پرچم و همین یکی دو ساعت فرصت داریم که مجردی با هم باشیم: بی قید و غمگین. از حاجی مندلی که جدا می شویم تا وقتی جلوی پادگان پیاده اش می کنم و می زنم به چاک جاده، بی تکلف و بی تعارف حرف می زنیم. چیزهایی می گویم که به هیچ کس نگفته ام و نمی توانم بگویم و از او کمکی می خواهم که از هیچ کس نخواسته ام و نمی توانم بخواهم.
*
توصیه می کنم شما هم طوری زندگی کنید که وقتی هم سن و سال من شدید یک آقای حاجی داشته باشید.
خدا همه ی حاجی ها را برای همه سیدها حفظ کناد.
آمین.

# جهادی

# حاجی

# دوست

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
  • :: بداهه

در میان کلافگی این روزها و مشغولیت‌ها و خستگی‌ها و ... بیستم فروردین می‌توانست کمی خاطرات خوش با سیدمرتضی دوست شدن و انس گرفتن را زنده کند که در خبرها آمد:

بخشدار شنبه نیز گفت: در اثر زلزله امروز در شهرستان دشتی به بیش از 90‌ درصد ساختمان‌های شهر شنبه خسارت وارد شده است.
ابراهیم درویشی با اشاره به وضعیت تخریبی زیاد شهر شنبه گفت: به دلیل زلزله 6.1 ریشتری شهر از شرایط عادی خارج شده است و مردم به خیابان‌ها ریخته‌اند.
وی اظهار داشت: همچنین در اثر این زلزله، بیش از 90 درصد زیرساخت‌های آب و برق شنبه خسارت دیده و تخریب شده است.
وی بیان کرد: شهر شنبه، 3 هزار نفر جمعیت و 700 خانوار دارد.

در حالی که گوینده‌ی خبر دقیقا نمی‌دانست شنبه را به فتح شین می‌خوانند یا به ضم آن؛ من در غروب روز بیستم فروردین‌ماه بیست سال بعد از سیدمرتضی پرت شدم به دو هفته زندگی در انتهای جاده، بخش شنبه؛ و خانه‌سازی در انتهای دنیا، روستای باغان، که در زمستان ۸۰ زلزله زده بود و در نوروز ۸۱ رفته بودیم برایشان سقفی بسازیم؛ و خاطرات عجیب بیست سالگی و محرم و عاشورا در روستا و تانکر آب و گرمازدگی و جلال و دکتر و مرتضی و خاموت و علیرضا و مهدی و حلقه ی آخر.

حالی‌ام که گفتنی نیست. روحم تب دارد.

# قصه

# جهادی

# دوست

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پریشان

سرفصل مباحث جلسه (۱۸:۰۰ تا ۲۱:۰۰)
- تولید فیلم داستانی با موضوع جهادی جرأت می‌خواهد و طرح آن قابل تحسین است.
- حتماً هدف اصلی طرح داستان باید معلوم باشد تا به حاشیه کشیده نشود.
- رمان، زیربنای سینمای داستانی‌ست. بدون شناخت رمان نمی‌توان وارد کار داستانی شد.
- ضد داستان بودن فیلم باید معقول باشد و منجر به هدف خاصی شود.
- طرح فیلم‌نامه داستانی باید یک سال چکش بخورد. کار داستانی به سادگی مستند نیست.
- پیش تولید، هماهنگی تولید، مدیریت تولید این پروژه بسیار پیچیده است. (سنگ بزرگ)
- تولید فیلم بلند داستانی در قدم اول خطرپذیری بالایی دارد و توصیه نمی شود.
- هنوز جای تولید مستند داستانی و مستند کوتاه بکر در جهادی خالی است.
- باید با دقت در ظرایف جهادی از درون، به تولید فیلم داستانی کوتاه فکر کرد.
- موقعیت جغرافیایی جهادی بستر مناسبی برای تولید مستندهای گزارشی و داستانی ست.

# جهادی

# رضوان

# پنجشنبه‌ها

# رسانه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۱
  • :: بداهه

میگه: امیدی هم داری به رتبه در جشنواره عمار؟
میگم: از اولش هم نداشتم!
میگه: پس آزار داشتی این‌قدر اصرار کردی که دلبندان به عمار برسه؟
میگم: من بیشتر دنبال این بودم که یه دونه فیلم به مجموع آثار ارسالی به جشنواره عمار اضافه بشه. درسته ما مدافعان کیفیت فرهنگیم؛ اما باید محافظان کمّیّتش هم باشیم!

# جهادی

# رضوان

# رسانه

  • :: پیامک

الحمدلله با زحمات همه‌ی دوستان کار تدوین مستند «دلبندان» تقریباً به پایان رسیده‌است و امروز نسخه‌ی نهایی آن را بازبینی کردیم. ان‌شاءالله با رفع برخی ایرادات جزئی و اعمال اصلاحات مورد نظر برخی رفقا، در یک فرصت مناسب جلسه‌ی رونمایی و اکران آن را برگزار خواهیم کرد. امیدوارم در اولین مناسبت شاد بعد از ماه صفر، فرصت دور هم جمع شدن و دیدن این کار فراهم شود.

# جهادی

# رسانه

# رضوان

# ققنوس

  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱
  • :: بداهه

 برنامه‌ی دو ماه آینده را امروز ضبط کردیم. قدم اول برای حضور پیوسته و منظم جهادی روی آنتن.

به گزارش روابط عمومی رادیو معارف، مدیر گروه خبر و برنامه‌های سیاسی با بیان این‌که در سال‌های اخیر بسیاری از فعالیت‌های عام‌المنفعه از طریق گروه‌های جهادی، تبلیغی، فرهنگی و اجتماعی مردم نهاد انجام می‌شود؛ افزود: «معرفی، بررسی فعالیت‌ها، مشکلات، آسیب‌ها و خدمات ارائه شده از طریق این گروه‌ها در قالب برنامه‌ای به نام مهاجر برای مخاطبان رادیو معارف تبیین خواهد شد.»
احمد عارفخانی تصریح کرد: در این برنامه سعی می‌شود فعالیت‌های گروه‌های دانش‌آموزی، دانشجویی وحوزوی در قالب‌های جهادی، تبلیغی و بسیج سازندگی برای شنوندگان معرفی شود.
برنامه مهاجر کاری از گروه خبر و برنامه‌های سیاسی به تهیه کنندگی و سردبیری امیرعباس خاقانی و اجرای رضا ملایی از مهرماه هر دوشنبه ساعت ۱۳:۴۰ از شبکه رادیویی معارف تقدیم شنوندگان فرهیخته خواهد شد.

# اداره

# جهادی

  • :: بداهه

تو: اگر می‌دونستی این مدت چقدر عکس‌های جهادی رو نگاه کردم، به دلتنگیم پی می‌بردی!
من: حاجی ببین من کِی گفتم. دیگه وقتِ زن‌گرفتن‌ت شده :)
تو: ;) یعنی زن بگیرم دیگه برای حسینیه و مردم چاه‌داشی هم دلتنگ نمیشم؟!
من: نمیگم دلتنگ نمیشی. اما تحمل‌کردنش آسون‌تر میشه.
تو: به فرض که شما درست بگی. کی میاد دخترش رو بده دست بنده؟ یعنی میشه؟ ;)
من: به هر حال هر کسی ممکنه اشتباه بکنه. حتی پدرخانم شما!
تو: خدا از دهنت بشنوه!

# دوست

# جهادی

# ازدواج

  • ۴ نظر
  • جمعه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: پیامک
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون