صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۳۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است


خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا

# سعدی

  • ۱ نظر
  • جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بیت
می پرسد: دانشگاه؟ سیاست؟ تشکل ها؟ وظیفه؟ طرح نو؟ تکلیف؟ تحصیل علم؟ تشکیل گروه؟ ...؟ ...؟ ...؟
می پرسم: چقدر در روز به تنهایی قدم می زنی؟ چقدر احساس می کنی که تنهایی؟

# سبک زندگی

# دوست

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه

زندگی نامه خودنوشته (اتوبیوگرافی)
به روایت اول شخص

شروع: 9 و 30 دقیقه صبح
پایان: حوالی عصر

# امتحان

# مدرسه

# نویسندگی

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه
میگه: کجای کارمون اشتباس؟
میگم: امثالِ ما، زود مرز بین اخلاق و احساسات رو گم می کنیم.
میگه: مثال بزن.
میگم: مثلاً یه بار از روی احساسات انجام کار کس دیگری رو به عهده می گیریم. دفعه ی بعد از روی همون احساسات توقع داریم طرفِ مقابل کار ما رو به عهده بگیره. (چون لابد محبت هر دو سر بی!) یه ذره هم کم بذاره میزنیم به تیپ هم.
میگه: فرقش با رفتار اخلاقی چیه؟
میگم: آدم توی رفتار اخلاقی انجام کار دیگران را به عهده میگیره؛ بدون چشم داشت.

# اداره

# سبک زندگی

  • ۵ نظر
  • سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه
.
.
و کوه
زانو زد.
.
.

# اهل بیت

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: نغز
محاصره شده بودند.
هلیکوپترهای بعثی کنار نیزارها فرود آمدند. نی‌ها آتش گرفته بود.
علی هاشمی و رفیقش توی نی‌های سوخته می‌دویدند.
با پای برهنه...
.
.
دیگر کسی آن‌ها را ندید.
*
فردا توی اهواز فرمانده‌ی گم‌شده‌ی قرارگاه سرّی را مردم پیدا می‌کنند.

# قصه

# شهید

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه
بسم الله

و ازلفت الجنه للمتقین
و برزت الجحیم للغاوین

صدق الله
شعرا - 90 و 91


ترجمه بفرمایید.


# توحید

  • ۱ نظر
  • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: ذکر
حیف که نمی‌تونید نظرات خصوصی رو بخونید.

یه نظر گذاشته واسه مطلب قبلی، بیا و تماشا کن!

# دوست

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۵ نظر
  • جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه

بهش میگم:
«پارسال این موقع یادته؟ اگه بهت می گفتم که یک سال دیگه توی ماشین میشینیم کنار هم و دو تا دلستر باز می کنیم که بخوریم در حالی که نه تو دیگه دانش آموز اون مدرسه ای و نه من معلمش، و جفتمون هم خوشحالیم و خدا رو شکر می کنیم، باورت میشد؟»
خودش رو میزنه به اون راه. اما میدونم که ته دلش هنوز هم باورش نمیشه...

# دوست

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه
از میان همه ی آن هایی که دعوت کردم فردا در نمایشگاه کتاب همدیگر را ببینیم، یکی جوابم داد:
«خواهشاً بنده به دلیل وضعیت بعضی افرادی که آنجایند نمی آیم. بر ما ببخشید»

.

.

آه! پانزده سالگی...

# دوست

# سبک زندگی

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۶ نظر
  • چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: پیامک

در روزگار ما، وسائل تبلیغ، رسانه‌ها و امثال اینها همه نقش دارند؛ اما نقش معلم در این میان، یک نقش بارز و برجسته‌اى است. معلم میتواند این ماده‌ى خام را حتّى از اسارت عوامل وراثتى هم نجات دهد؛ این را علم ثابت کرده است...
[معلم] می‌تواند حتّى بر عوامل خارجى تربیت - مثل این رسانه‌ها و امثال اینها - غلبه کند؛ حتّى با تعلیم مستمرى که در طول سالهاى متمادى با این ماده‌ى خام، با این نوجوان، با این دل آماده‌ى پذیرش ایفاء می‌کند، می‌تواند بر نقش تربیتى والدین غلبه کند؛ این نقش معلم است.

89/02/15

# معلم

# مدرسه

# رهبر

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: روایت امروز
تو: امروز انفطار صورت آوینی رو هم خریدم. راستی شما چند تا از کتاباشو دارین؟
من: اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع
تو: دستتون درد نکنه. شهیدآوینی شد لاینفع دیگه؟... خدایا!
من: کتاب تخصصی گرافیک و نقاشی!
تو: همین کتاب؟ خب واقعاً لاینفع است. البته برا من...

# آوینی

# سبک زندگی

# محمدم

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: پیامک
صبح زود از کربلا رسیدن تهران.
همون جا توی ترمینال -نمی‌دونم چه جوری- ردیف کرده که ماه آینده دوباره برن زیارت.

آدم چی بگه آخه؟!

# اهل بیت

  • ۵ نظر
  • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: عزیز
آدم باید با خوانندگان سر رسید دیجیتالی‌اش چه کند؟
محبت دارند؛ دنبال می‌کنند؛ ابراز ارادت می کنند؛ سؤال دارند؛ مشورت می خواهند و ...
سعی می‌کنم در همان بخش نظرها جواب بدهم.
اما شما بفرمایید وقتی پیام خصوصی می‌گذارند، من چطور باید جوابشان را بدهم؟!
*
یا حرف خصوصی نزنید و یا این‌جا انتظار جواب نداشته باشید که تکنولوژی شرمنده‌ی شما می‌شود!

باتشکر - مدیریت کافه!

# صاد

  • ۵ نظر
  • شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه

...
*
تماشا، آبشار نور، مهتاب
دو تا فواره، یک گنجشک بی تاب
بهشت، اردیبهشت آرزو، شوق
سحر، رنگین کمان، پروانه، من، آب
*
صبوری، عشق، باران، آسمان، ماه
خدا، فانوس، دل تنگی، جنون، آه...
تمام واژه ها چشم انتظارند
کدامین جمعه خواهی آمد از راه؟

بگو تا صبح چند آدینه مانده است؟
سیدحبیب نظاری

# اهل بیت

  • ۱ نظر
  • جمعه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بیت
دوبیتی، گریه، بوی سیب، گلدان
نسیم مهر، یک آیینه، قرآن
دو چشم سبز، شبنم، فال حافظ
نگاه ما، گل و نان، شوق مهمان
*
اذان، شور دعا، نیلوفرانه
ستاره، دل، نماز عاشقانه
صداقت، شمعدانی، قاصدک، باد
نم کاگل، انار دانه دانه
*
...

# اهل بیت

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بیت
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون