نمایشگاه کتاب
پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
بهش میگم:
«پارسال این موقع یادته؟ اگه بهت می گفتم که یک سال دیگه توی ماشین میشینیم کنار هم و دو تا دلستر باز می کنیم که بخوریم در حالی که نه تو دیگه دانش آموز اون مدرسه ای و نه من معلمش، و جفتمون هم خوشحالیم و خدا رو شکر می کنیم، باورت میشد؟»
خودش رو میزنه به اون راه. اما میدونم که ته دلش هنوز هم باورش نمیشه...