صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نمایشگاه» ثبت شده است

مدرسه را امروز تعطیل کرده‌اند برای فلان و بیسار.
برای اولین بار در یک دهه‌ی گذشته، صبح با بچه‌ها قرار می‌گذاریم برای نمایشگاه.
حوالی ساعت ده، اندک اندک جمعشان جمع می‌شود؛ هر کدام از یک گوشه‌ی شهر؛ و تا حدود سه و نیم می چرخیم و کتاب می‌بینیم و حرف می‌زنیم؛ و برای اولین بار در یک دهه‌ی گذشته بازدید را تقریباً با همان تعدادی که شروع کرده بودیم تمام می کنیم.
موقع خداحافظی هم خوشمزه‌بازی دهه هشتادی‌شان گل می‌کند و وسط آن شلوغی «روز معلم» را جیغ و دست و هورا می‌کشند؛
معلم عجیب و بچه‌های غریب.
*
عصرانه هم -جای ناهار- با تو فالوده می‌خورم.
دستت توی جیب خودت است.
فالوده را تو حساب می‌کنی.



پ.ن:
+ چشم نشانه‌بین که داشته باشی، همیشه همراه هر سیدعلی یک شیخ‌علی هم هست...
++ بعد از نماز در مصلی، خبر دادند که یک نفر از مؤمنان قریب خدا به ملکوت اعلا پرکشیده است. از او به ما در زندگی خیرات عجیبی رسیده بود. غفرالله لنا و له.

# برادر

# نمایشگاه

# پنجشنبه‌ها

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸
  • :: بداهه

آخرِ کلاسِ آخر، بچه‌ها جیغ می‌کشند که سلفی بیندازیم! سال تحصیلی تمام شده و خب یک یادگاری کوچک به کسی ضرر نمی‌زند. همان‌جا عکس را می‌گذارم داخل کانال و بعد از نماز طبق قرار قبلی راه می‌افتیم به طرف نمایشگاه. ده دوازده نفریم و بی آداب و ترتیب خاصی مثل همیشه می‌چرخیم و حرف می‌زنیم و رفیق می‌شویم.
*
بچه‌های ما از آن چه از دور به نظر می‌رسد تنهاتر هستند. وسایل ارتباطی‌شان با جهان اطراف بیشتر شده، اما کسی را ندارند که به او متصل شوند. چنان‌که می‌دانیم چرخیدن در پیج‌های یک‌طرفه‌ی سلبرتی‌ها و تماشای ویترین مغازه‌ها و بو کشیدن عطر کباب هم فایده‌ای ندارد. این است که مانده‌اند بی‌دوست. آن‌قدر بی‌دوست مانده‌اند که یک پسر بچه‌ی شانزده ساله حاضر است همه‌ی مخاطرات رفاقت با یک عاقله مرد چهل ساله را به جان بخرد، تنها و تنها اگر بتواند هفته‌ای یک‌بار دقایقی با او حرف بزند و بی‌آن‌که سؤالی بپرسد، فقط حرف‌هایی بشنود که خطاب به او گفته می‌شود. مخاطب خاص بودن برای این بچه‌ها یک آرزوست؛ از بس که با مَس‌مدیا خفه شده‌اند.
*
برای یکی‌شان کلیات قیصر می‌خرم. باورش نمی‌شود. چرا باید هدیه گرفتن کتاب این همه عجیب باشد؟ غیر از این است که تنها مانده‌اند؟

# دوست

# محبت

# نمایشگاه

# پنجشنبه‌ها

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷
  • :: بداهه

رفتم همه‌ی مطالب سال‌های قبل درباره نمایشگاه کتاب را برچسب #نمایشگاه زدم.
از نکته‌های جالبش این‌که سال ۹۲ یادداشت ندارد؛ و دیگر این‌که هیچ‌وقت ننوشتم که تنهایی نمایشگاه رفتن را دوست ندارم. بهانه‌ی بی‌هزینه و پر فایده‌ی دور هم بودن...
*
صبح از قم آمدم شهر آفتاب و شما را دیدم و همه‌ی هدیه‌ی صد هزار تومانی روز معلم را برای بچه‌های مدرسه کتاب خریدم -آخرین تیر آرش- و برگشتم قم. این‌که زحمت تا این‌جا آمدن را به خود دادید و در کنارم بودید، بهترین هدیه بود برایم. واقعاً ممنونم.

# نمایشگاه

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
  • :: بداهه

این‌چنین
مست
برون تاخته‌ای
یعنی چه؟


پ.ن:
کذا و کذا...

# بی‌برچسب

# تو

# نمایشگاه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: پریشان

از میان چهارهزار شاه بیت معاصر ایران، محمدعلی بهمنی دویست بیت را انتخاب کرده و فصل پنجم با نام دردانه چاپ کرده. انصافاً انتخاب‌های خوبی است و ابیات ماندگاری در این کتاب جمع شده. برایم جالب بود که تعداد زیادی از غزل‌ها و تک بیت‌هایی که در صاد منتشر کرده بودم در این کتاب دیدم.

داشتن دردانه را به شما توصیه می‌کنم. هر چند که این کتاب را -به اصرار خودم- حسین امروز در نمایشگاه کتاب برایم هدیه گرفت!

# ققنوس

# نمایشگاه

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: کتاب

* انسان ۲۵۰ ساله / بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی – مبارزاتی ائمه معصومین علیهم‌السلام / مرکز صهبا / موسسه جهادی / ۸۰۰۰ تومان
* دغدغه‌های فرهنگی / شرح مزجی یکی از بیانات مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۳ با استفاده از دیگر بیانات معظم‌له / مرکز صهبا / موسسه جهادی / ۴۰۰۰ تومان
* صهبای اردوی جهادی / برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری درباره‌ی اردوی جهادی، کمیته امداد و جهاد سازندگی / مرکز صهبا / موسسه جهادی / ۴۲۰۰ تومان

* فلسطین / از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی / موسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی / ۶۵۰۰ تومان
* زرسالاران یهود / نگاهی به شبکه های قدرت و ثرورت در جهان امروز / اله صادقی / کتاب دانشجویی (میراث اهل قلم) / ۱۲۰۰ تومان
* این نقشه جعلی است / نگاهی به تاریخ فلسطین از آغاز تا امروز / زهرا اشعری / کتاب دانشجویی (میراث اهل قلم) / ۱۳۰۰ تومان

* گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس / انتخاب و توضیح مرحوم دکتر سید حسن حسینی / سوره مهر / ۴۴۰۰ تومان
* حتی پلاک خانه را... / شعر معاصر / سید مهدی موسوی / فصل پنجم / ۲۲۰۰ تومان
* عطر عطش / آثار منتخب سومین جایزه ادبی داستان لوح / به کوشش سارا عرفانی / سوره مهر / ۲۷۰۰ تومان
* قیدار / رمان / رضا امیرخانی / افق / ۹۰۰۰ تومان
* من مادر مصطفی / خاطرات دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن / رحیم مخدومی / شاهد / ۳۰۰۰ تومان
* محله‌های زندگی / برشی از زندگی لامعه لشکرلو / مریم برادران / روایت فتح / ۱۰۰۰ تومان
* حنانه / زندگی‌نامه داستانی / مریم برادران / روایت فتح / ۱۱۰۰ تومان

* درباره‌ی اینترنت / هیوبرت ال.دریفوس / ترجمه علی فارسی نژاد / ساقی / ۳۰۰۰ تومان
* اقناع سازی و ارتباطات اجتماعی / حجت‌اله مرادی / ساقی / ۲۸۰۰ تومان
* اینترنت و دین‌داری / نعمت‌الله کرم‌الهی – دانشگاه باقرالعلوم / بوستان کتاب / ۹۰۰۰ تومان

*دوستی‌های ابدی / به دوستی‌های‌مان بیشتر فکر کنیم / انتشارات قدس رضوی / ۱۰۰۰ تومان
* آیینه‌ام باش / فرهنگ دوستی در جامعه دینی / سیدمحمود مرویان حسینی / انتشارات قدس رضوی / ۱۰۰۰ تومان

نیمی از هجده کتاب بالا را برای بار چندم است که می خرم. کتاب خوب دستم نمی‌ماند. جریان دارد. می‌آید و می‌رود!

# ادبیات

# دوست

# رسانه

# رهبر

# فرهنگ

# نمایشگاه

  • ۳ نظر
  • جمعه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: کتاب
دیدن آدم‌های خوب، خستگی یک روز سخت و پر سر و صدا را از بین می‌برد.
اما فکر کنم عمر این کار ما هم تمام شد.
باید به دنبال شغل تازه‌ای باشم.

# دوست

# نمایشگاه

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: بداهه

ان‌شاءالله روز پنجشنبه (فردا) در همان غرفه‌ی همیشگی، میزبان دوستان خوبم که به بازدید از نمایشگاه کتاب می‌آیند خواهم بود.
به همین مناسبت شاید دوباره خواندن این نوشته‌ی قدیمی برایتان جالب باشد. نوشته‌ای که شاید نخوانده‌باشید:

درجه بندی یک نویسنده

# دوست

# نمایشگاه

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: بداهه
تو: آقا خیلی داغون شدم. بابام گفتن نرو. چیکار می‌کردم؟ کاش یه وقت دیگه...
من: اگه حرف پدر رو گوش نمی‌کردی، دیدارمون چه فایده داشت؟

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۰
  • :: پیامک
حیف که نمی‌تونید نظرات خصوصی رو بخونید.

یه نظر گذاشته واسه مطلب قبلی، بیا و تماشا کن!

# دوست

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۵ نظر
  • جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه

بهش میگم:
«پارسال این موقع یادته؟ اگه بهت می گفتم که یک سال دیگه توی ماشین میشینیم کنار هم و دو تا دلستر باز می کنیم که بخوریم در حالی که نه تو دیگه دانش آموز اون مدرسه ای و نه من معلمش، و جفتمون هم خوشحالیم و خدا رو شکر می کنیم، باورت میشد؟»
خودش رو میزنه به اون راه. اما میدونم که ته دلش هنوز هم باورش نمیشه...

# دوست

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بداهه
از میان همه ی آن هایی که دعوت کردم فردا در نمایشگاه کتاب همدیگر را ببینیم، یکی جوابم داد:
«خواهشاً بنده به دلیل وضعیت بعضی افرادی که آنجایند نمی آیم. بر ما ببخشید»

.

.

آه! پانزده سالگی...

# دوست

# سبک زندگی

# مدرسه

# نمایشگاه

  • ۶ نظر
  • چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: پیامک
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون