خدایا ممنونم که به ما وقتی نینی بودیم دندون دادی که وقتی بزرگ میشیم بیفته که امشب جشن دندون بگیریم و بستنی و پفیلا بخوریم.
# توحید
- ۱ نظر
- شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳
خدایا ممنونم که به ما وقتی نینی بودیم دندون دادی که وقتی بزرگ میشیم بیفته که امشب جشن دندون بگیریم و بستنی و پفیلا بخوریم.
من: شرمنده هستم واقعاً که از اعتماد شما سوء استفاده کردم! امروز سر کلاس [...] تورات بردم و خوندم. یه آمار بگیر که اگر هنوز از انتخاب معلمشون پشیمون نشدهاند، هفتهی دیگه هم برم سر کلاس!؟
تو: یه بار من، سر همین کلاس، به تکتک بچّهها اثبات کردم که خدا نیست! حداقل شما دلیلی برای وجودش ندارید! پدر و مادرها زنگ زدن که فلان و بیسار و بهمان... معلّم راهنماشون ماستمالی کرد و گفت آقای فلانی خیییلی نگاه تربیتی دارند و ...!
من: البته مستحضر هستید که شرک ضریب نفوذش از کفر بیشتره. لذا بعیده این دفعه بشه چیزی رو ماست مالی کرد!
برادر عزیزم؛
تفاوت منطق اهل ایمان و اهل کفر را ببین:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (سوره مؤمنون، آیه ۱)
قدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا (سوره شمس، آیه ۹)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی (سوره اعلی، آیه ۱۴)
همهی رستگاری اهل ایمان بسته به فرایندی تدریجی در زندگی است. ملاک اهل ایمان برای سنجش رستگاری، جهتگیری درونی آدمها است.
اما
وَ قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى (سوره طه، آیه ۶۴)
این منطق فرعون است. ظاهر را میبیند و امروز را و میدان ماده را. غافل است از باطن، از غیب، از درون.
تو: سلام استاد؛ ببخشید مزاحم میشوم، جهت یادآوری ...
من: سلام؛ بجای «یادآوری» لطفاً «دعا» کن!
تو: پروردگارا به محمد و آل محمد به استاد ما توفیقی عنایت کن. پروردگارا او را بر آنچه که مورد رضای توست عارف و واقف و عامل بفرما...
من: چرا برای استادت دعا میکنی؟ برای من دعا کن!
تو؛: رابطه شما و استاد برای ما، رابطه عموم خصوص مطلق است!
من: در چهار دهه زندگی هیچ وقت به پرتگاه هلاکت به اندازهی این دو سه هفته نزدیک نبودهام. دعا کن بخیر بگذره اسفند؛ دعا کن بعدش اردیبهشت بشه.
از حضرت استاد دستور ذکر گرفتهام برای آرامش؛ توسل و استخاره؛ بعد از دو نماز؛ بین دو کلاس؛ چهارشنبه؛ امام هشتم؛
بسمالله الرحمن الرحیم
وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ
فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ
وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ
فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ
یُصِیبُ بِهِ
مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
صدقالله
پ.ن:
پارو نزن
پارو نزن
پارو نزن
پارو نزن
صد مرتبه.
هنوز آفتاب اول دی نزده، آخرای شب یلداست هنوز، که میزنم بیرون.
هوای سرد و ماشینی که توی کوچه بالایی پارک شده و رادیو تلاوت.
عجب معجزهای.
بلند و رسا و کوبنده. انبیای الهی را میستاید و جان مخاطب را مینوازد.
اختلاف روایت را به دستمایهی ضرباهنگ کلام تبدیل کرده، تکرار و تکرار و تکرار.
عجب معجزهای.
...
هدیهی صبح اول زمستان نود و هفت.
پ.ن:
فیلم این تلاوت عجیب را هم پیدا کردم. چه خبر است! +
برادر عزیزم، سلام؛
از سنتهای الهی یکی هم این است که خداوند اراده فرموده که
آسودگی خاطر انسان در بهشت باشد و انسان آن را در دنیا میجوید.
لذا هر آن
حرکت آسایشجویانه من و تو در این زندگی خاکی محکوم به شکست است: خواه به
نیت خودسازی؛ خواه به نیت دیگرسازی.
والسلام.
پ.ن:
أَوحَى اللهُ تَعالى الى داوُدَ (علی نبینا و آله و علیه السلام)
یا داودُ انِّی وَضَعتُ خَمسَةً فی خَمسَةٍ و النَّاسُ یَطلُبونَها فی خَمسَةٍ غَیرِها فَلا یَجدونَها:
وَضَعتُ العِلمَ فی الجُوع و الجَهدِ و هُمْ یَطلُبونَهُ فی الشَّبَعِ و الرّاحَةِ فَلا یَجدُونَهُ؛
وَضَعتُ العِزَّ فی طاعَتی و هُم یَطلُبونَهُ فی خِدمَةِ السُّلطانِ فَلا یَجدونَهُ؛
و وَضَعتُ الغِنَى فی القَناعَةِ و هُم یَطلُبونَهُ فی کَثرَةِ المَالِ فَلا یَجدونَهُ؛
وَ وَضَعتُ رضایَ فی سَخَطِ النَّفسِ و هُم یَطلُبونَهُ فی رِضَا النَّفسِ فَلا یَجدونَهُ؛
وَضَعتُ الرَّاحَةَ فی الجَنَّةِ و هُم یَطلُبونَها فی الدُّنیا فَلا یَجِدونَها.
بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۵۳
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَوَهَبْنَا لَهُ
مِن رَّحْمَتِنَا
أَخَاهُ هَارُونَ نَبِیًّا
صدقالله العلی العظیم
سوره مبارکه مریم، آیه ۵۳
خدای من و پروردگار من؛
این اردیبهشت شعبانی را
که این چنین بارانی و لطیف آغاز فرمودی
بر ما خشکلبان و سختدلان
بارانی و لطیف به انجام رسان
و ما را به میهمانی خودت
ترچشم و نرمدل وارد کن.
آمین
یا ربالعالمین
خدایا!
مرا سرپرستِ شایستهای بر اهل و اولادم قرار ده.
خدایا!
اهل و اولادم را بیسرپرستِ شایسته قرار مده.
سلام علیکم
جوانی مومن و نجیب در صفحه ی اینترنتی خود با نام مستعار و بدون این که فردی از آشنایانش او را بشناسد، با خدا درد دل میکند و به گناهانی که انجام داده اعتراف میکند. هدف او از این کار تذکر به خودش و جلوگیری از تکرار این گناهان است.
آیا اعتراف صریح به گناه و ذکر زمان و مکان انجام آن و انتشار آن در اینترنت از نظر شرعی اشکالی دارد؟
اگر اشکال ندارد، آیا با احتمال اینکه ممکن است یک روز یکی از آشنایان این جوان آن صفحه را بخواند و متوجه هویت او بشود باز هم خالی از اشکال است؟با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جایز نیست.
موفق و مؤید باشید
البته در دین مقدس اسلام، اقرار به گناه پیش دیگران ممنوع است.
اینکه در بعضی از ادیان هست که بروند توی عبادتگاهها، پیش روحانی، کشیش، بنشینند، اعتراف به گناه کنند، این در اسلام نیست و چنین چیزی ممنوع است. پردهدرىِ نسبت به خود و افشای اسرار درونی خود و گناهان خود پیش دیگران، ممنوع است؛ هیچ فایدهای هم ندارد. اینکه حالا در آن ادیان خیالی و پنداری و تحریف شده اینطور ذکر میشود که کشیش گناه را میبخشد، نه؛ در اسلام بخشندهی گناه، فقط خداست. حتّی پیغمبر هم نمیتواند گناه را ببخشد. در آیهی شریفه میفرماید: «ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفراللَّه و استغفر لهم الرّسول لوجد اللَّه توّابا رحیما»؛ وقتی گناهی انجام دادند، ظلم به نفس کردند، اگر بیایند پیش تو که پیغمبر هستی، از خدای متعال طلب مغفرت و طلب بخشش کنند و تو هم برای آنها طلب بخشش کنی، خداوند توبهی آنها را میپذیرد. یعنی پیغمبر برای آنها طلب بخشش میکند؛ خود پیغمبر نمیتواند گناه را ببخشد؛ گناه را فقط خدای متعال باید ببخشد. این استغفار است.