صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توحید» ثبت شده است

دیگر به جایی رسیده بود که عمیقاً احساس تنهاماندگی می‌کرد. آقا روح‌الله را عرض می‌کنم. احساس فاصله. دره‌ای میان او و دیگران، که هر سَحر می‌دید که قدری ژرف‌تر شده است.
این تنهایی را بعضی‌ها گمان می‌کردند که دوست دارد؛ که اصلاْ خودش آن را پی ریخته‌است؛ که خودش کناره می‌گیرد، که خودش مجذوب خلوت است؛ اما این‌طور نبود. دیگران به هنگام رشد، بر می‌آمدند، او فرو می‌رفت. برای او انگار که خدا در اعماق بود نه در افلاک؛ و با وجود این، تنهایی را طالب نبود. دلش می‌خواست خدا را همان جایی بیابد که همگان می‌یافتند: در کوچه و بازار، مسجد و آسمان.
دلش می‌خواست می‌توانست با همگان بجوشد، بازی کند، بخندد و حرف بزند؛ اما نمی‌شد. فقط همین را حس می‌کرد که نمی‌شود: حریم. ضریح. مرغ باغ ملکوتم. دیوار تنومندی از سؤال.

سه‌دیدار . ج ۱ . ص 177
نادر ابراهیمی

# توحید

# روح‌خدا

  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

شب جمعه که نیست یاد دعای کمیل افتاده باشم. اما این برنامه‌ی خوب و کوتاه مرا به یاد شب جمعه‌های زیادی انداخت. گذاشتم که بشنوید.
چه اشکال دارد؟ مگر خدا فقط مال شب‌های جمعه است؟

هم‌نفسی با خدا



با تشکر از ایصدا

# توبه

# توحید

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بشنو
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ
إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا
وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
صدق‌الله العلی العظیم
انفال – 2 و 3
*
ممنونم حضرت آیت‌الله برای این قوت قلب

# توکل

# توحید

  • ۰ نظر
  • جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰
  • :: ذکر

قَالَ
رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی
لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ
وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
*
شیطون با همه ی کج فهمیش درست فهمیده بود که میشه بنی آدم رو  با جلوه دادن نعمت های مختلف خدا در زمین فریب داد. کافیه اندازه ی اهمیت نعمت ها رو در ذهن انسان دست کاری کنی.
و البته درست تر فهمیده بود که بنده بودن و مخلص بودن تنها راه فرار از فریب زینت های دنیاست.
*
قَالَ
هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ
إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ
*
خداوند هم شرط «بنده بودن» رو تایید کرد.

سوره ی مبارکه حجر - آیات 39 تا 42

# توحید

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۰
  • :: ذکر

فرمود:

مَن کانَت هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ بَطنَه کانَت قِیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنه
هر کس همّتش آنچه داخل شکمش می رود باشد، ارزش و قیمتش آن‌چیزی است که از شکمش خارج می شود.

(غررالحکم ص:143 ش:2577)

مَنْ کَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ کَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْیَا
هر کس همّتش آخرتش باشد، خداوند اندوه و گرفتاری دنیایش را برطرف خواهد کرد.

(الکافی ج:8 ص:307)

# اهل بیت

# توحید

# سبک زندگی

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰
  • :: روایت امروز
ماه شعبان هم داره تموم میشه.
یه روزه‌ی درست و حسابی هم نگرفتیم...

# توحید

  • :: بداهه
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
...
ام للانسانِ ما تَمنّی؟
فللهِ الاخرهُ و الاولی
...

صدق الله العلی العظیم
النجم:24و25


# توحید

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۹
  • :: ذکر
{بیست و چهار ساعت بعد}
تو: دست روی دست بسیاره.
    سوسک شدم. بل هم اضل!
    هم اکنون نیازمند دعای خیرتان هستم...

# برادر

# توحید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۹
  • :: پیامک

تو: ...
من: ...
تو: چه خوب! پس می بینمتون.
من: بگو ایشاللا
تو: نمیگم
من: سوسک میشی ها! بگو ایشاللا
تو: نهایتش به قول شما سوسک میشم دیگه...
من: امیدوارم اتفاق بدتری برات نیوفته {چشمک}
تو: یکی دو درجه بدتر هم قابل تصور هست. ولی آخرش... بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.


اگه گفتین نتیجه ی اخلاقی این بگو مگو چیه؟

# برادر

# توحید

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۹
  • :: پیامک
حاتم را پرسیدند که هرگز از خود کریم تر دیده ای؟
گفت: بلی. روزی در خانه ی غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند را بکشت و بپخت و پیش من آورد. مرا قطعه ای از آن خوش آمد. بخوردم و گفتم والله این بسی خوش بود. غلام بیرون رفت و یک یک گوسفندان را می کشت و آن موضع را می پخت و پیش من می آورد. من از آن گاه نی.
چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم که این چیست؟
گفتند وی همه ی گوسفندان خود را کشت.
وی را ملامت کردم که چرا چنین کردی؟
گفت: سبحان الله تو را چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟ این زشت سیرتی باشد در میان عرب.
پس حاتم را پرسیدند که: تو در مقابله ی آن چه دادی؟
گفت: سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.
گفتند: پس تو کریم تر باشی.
گفت: هیهات! وی هر چه داشت، داد. من از آن چه داشتم، از بسیاری اندکی بیش ندادم.
بهارستان جامی

# توحید

  • ۱ نظر
  • شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۹
  • :: بیت
الهی، ما را ضعیف خواندی
از ضعیف چه آید جز خطا؟

و ما را جاهل خواندی

از جاهل چه آید جز جفا؟

و تو خداوندی کریم و لطیف

از کریم و لطیف چه سزد جز کرم و وفا؟
و بخشیدن و عطا؟
...
خواجه‌عبدالله‌انصاری


# توحید

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۹
  • :: بیت
بسم الله

و ازلفت الجنه للمتقین
و برزت الجحیم للغاوین

صدق الله
شعرا - 90 و 91


ترجمه بفرمایید.


# توحید

  • ۱ نظر
  • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: ذکر
بسم الله الرحمن الرحیم

فاما
من اعطی و اتقی،
و صدق بالحسنی،
فسنیسره للیسری.
و اما
من بخل واستغنی
و کذب بالحسنی،
فسنیسره للعسری.

صدق الله
لیل - 5 تا 10

# توحید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: ذکر
بسم الله الرحمن الرحیم

الیس الله بکاف عبده؟
و یخوفونک بالذین من دونه!
و من یضلل الله فما له من هاد
و من یهد الله فما له من مضل
الیس الله بعزیز ذی انتقام؟

صدق الله
زمر - ۳۶و۳۷

# توحید

  • ۰ نظر
  • جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: ذکر
ماشین را بشویم باران می گیرد.
حیاط را که بشویم رگبار می زند.

فکری ام که دلم را که بشویم چه می شود؟

...

راستی، یه دلاک میشناسی که دل آدمو بشوره؟

# توحید

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۸۹
  • :: نغز
بسم‌الله الرحمن الرحیم

اذ تستغیثون ربکم
فاستجاب لکم
انی ممدکم بالف من الملئکه مردفین
و ما جعله الله الا بشری
و لتطمئن به قلوبکم
و ما النصر الا من عندالله
ان الله عزیز حکیم

صدق الله
انفال - 9 و 10

# توحید

  • ۳ نظر
  • شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۹
  • :: ذکر
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون