شب، در آخرین لحظهای که میخواهم در پارکینگ را ببندم و راه بیافتم سمت قم، چادر به سر، از پنجره سرش را بیرون میآورد و صدایم میکند:
- : «یاس نمیچینی ببری؟»
می داند که اهل گلچیدن نیستم. چرا میگوید پس؟
.
.
.
یاد پریشب میافتم.
*
مفاهمهای در عالم معنا هست که فقط بین مادر و فرزند اتفاق میافتد: بدون حرف؛ در سکوت.
# توحید
- ۱ نظر
- جمعه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲