هستهی گزینش
از «رفتن به نمازجمعه» و «اثبات ولایت فقیه» میپرسد؛
و کاری به «صفحه اینستاگرام» و «کانال تلگرام» تو ندارد.
آخرش میپرسم چرا به روز نمیشوید؟
میگوید: حق سرک کشیدن در حریم خصوصی شما را نداریم.
# رسانه
- ۳ نظر
- شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ
فَأَطَاعُوهُ
إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ
صدق الله العلی العظیم
سوره زخرف، آیه ۵۴
فرعون از واقعیت امر چندان غافل نبود، و به بی اعتباری این ارزشها کم و بیش توجه داشت، ولی او قوم خود را تحمیق کرد، و عقول آنها را سبک شمرد و از وی اطاعت کردند، این شیوه فرعونی یعنی استخفاف عقول با شدت هر چه تمامتر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاکم است، اگر فرعون برای نیل به این هدف وسائل محدودی در اختیار داشت طاغوتیان امروز با استفاده از وسائل ارتباط جمعی، مطبوعات، فرستندههای رادیو تلویزیونی، و انواع فیلمها، و حتی ورزش در شکل انحرافی، و ابداع انواع مدهای مسخره، به استخفاف عقول ملتها میپردازند، تا در بیخبری کامل فرو روند و از آنها اطاعت کنند، به همین دلیل دانشمندان و متعهدان دینی که خط فکری و مکتبی انبیا را تداوم میبخشند وظیفه سنگین در مبارزه با برنامه استخفاف عقول بر عهده دارند که از مهمترین وظائف آنها است.
تفسیر نمونه. ج ۲۱ . ص ۸۸
مثلاً شما تحصیلکرده و فرنگ دیده و خلاق و کاربلد؛
میروی از فعالیتهای مراکز اسلامی مثلاً در آمریکای لاتین فیلم مستند تهیه میکنی:
با کیفیت و جذاب و فاخر؛
با شور و شوق و ذوق و خوشحالی؛
که مثلاً سوژهی بکر و تازهای کشف کردهای؛
که مثلاً گوشهای از زحمات خادمان گمنام این عرصه را انعکاس بدهی؛
و مثلاً بتوانی توجه مسئولان و فعالان فرهنگی را به اهمیت این حوزه از فعالیتها نشان بدهی؛
و مثلاً فیلمت از شبکههای سراسری پخش بشود و جایزه از فلان جشنوارهی انقلابی بگیری و کیف کنی که «رسانهی انقلاب» را احیا کردهای؛
و مثلاً بعدش همکاری نکردن همان خادمان گمنام در تولید این فیلم فاخر را هم میگذاری به حساب «عدم درک رسانهای» و «عقب ماندگی از روشهای تبلیغ در جهان معاصر»؛
و مثلاً خبر نداری که همین چند ماه قبلش فلان نهاد استکباری فلان میلیون دلار بودجه تصویب کرده برای تهیه گزارش از فعالیتهای ج.ا.ا در آمریکای لاتین؛
و مثلاً خبر نداری که چند ماه بعد از جایزه گرفتن تو چه بلایی سر همان خادمان گمنام در حیاط خلوت شیطان بزرگ میآورند -با آدرسی که تو دادهای- و چقدر کار سخت میشود و چقدر مکانها لو میرود و چقدر آدمها میسوزند.
باشد. تو خوبی استاد.
میپرسد:
«سرویس ترجمه گوگل یه بخشی داره برای کاملتر کردن دایره لغاتش و این بخش رو کاربران داوطلبانه انجام میدن. گاهی وسط ترجمهها مثلا آدم میبینه یه چیزی رو درست ترجمه نکردن و نیاز به اصلاح داره. اینجا درست کردنش آیا تقویت گوگل و به تبع اون صهیونیست هاست و کلا کار عبثیه یا اینکه با دیدگاه تکمیل دایره لغات زبان فارسی قابل توجیهه؟
از مصادیق دیگه سرویس نقشه گوگل هست؛ فرستادن عکس نقاط تفریحی، تاریخی و کلا مکانهای خاص روی نقشه»
جواب میدهم:
«باسمهتعالی
روی عن حسن بن علی العسکری علیه السلام قال:
اَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَهِ
مثل شما مثل آن شتردار شریف است.
والسلام»
اگر حوصله میکردم مطلب مفصلی مینوشتم دربارهی عادتهای کوچکی که میتواند ماه رمضان ما را پربارتر کند.
فعلاً تا دیر نشده همین را بگویم که اگر سرتان برای بگو مگو درد میکند و میتوانید با خانواده چانهزنی کنید، لطفاً تلاش برای حذف کردن تلویزیون از سفرهی سحری و جایگزینی آن با رادیو را در اولویت بگذارید.
به شکل حیرتانگیزی بازدهی مادی و معنوی سحر را افزایش میدهد. حتماً امتحان کنید.
بعد از دیدن برنامه، چهل دقیقه با حمید تلفنی حرف زدم. از آن کارهایی بود که خودم هم نفهمیدم چطور انجام دادم. معلوم است که چقدر ذوق زدهام؟
از این که دیگران هم دوستان خویم را در قد و قوارهای دیدهاند که من میدیدم و میشناختم خوشحالم و بخاطر اعتمادی که به این گروه شدهاست خدا را شاکرم.
ببینید و برای بهبود آن پیشنهاد بدهید: عصرانه، شبکه افق، هر روز، ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۰۰
علم مدرن منجر به افسونزدایی از عالم شدهاست. افسونزدایی به این معنی که دیگر نیروهای ماوراءالطبیعی در درک ما از دنیای پیرامونمان و پیشبینی رفتار آن نقش ندارد...
کسانی که از ماهیت افسونزداییشدهای که علوم طبیعی برای دنیا تدارک دیده، ناامید شدهاند و از طرفی نمیخواهند به دین سنتی برگردند، مجبورند در پی دنیاهای بازافسونشده در جاهای دیگر باشند...
ما در دراز مدت نمیتوانیم بدون اسطوره زندگی کنیم و وقتی گرایش و کوچ مستمر مردم را به قلمروهایی میبینیم که جادویی دوباره در آنها کشف شدهاست، متوجه میشویم که چهقدر گرسنهی اسطوره شدهایم و چهقدر آن را کم داشتهایم.ص ۱۱۱
پ.ن:
- هری پاتر، وارکرافت، کلش او کلن و از این دست بسیار.
- در بیست و دومین سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی مرور این کتاب استثنایی از دریفوس را پیشنهاد میکنم.
عزیز خیلی جدی میگفت:
«کرهایها بخاطر ما یه شهرک سینمایی ساختهاند. سی چهل تا بازیگر هم استخدام کردهاند. بیمهشان هم کردهاند. هر روز صبح لباس کارشان را از خانه میپوشند و میآیند سر کار؛ گریم میشوند و میروند جلوی دوربین.
یک قصه هم بیشتر ندارند: یک دختر آشپز یا نقاش یا پرستار یا نوازنده یا خدمتکار هست که شاهزاده یا امپراطور یا پسر وزیر یا پسر وکیل اتفاقی توی قصر میبیند و میخواهند ازدواج کنند و اشراف توطئه میچینند و موفق نمیشوند و ...
هشتاد نود قسمت که بازی میکنند خسته میشوند و داستان را تمام میکنند و از فردا صبحش لباسهایشان را با هم عوض میکنند و دوباره از اول همان قصه را بازی میکنند.»
*
کلاً مگر زندگی همین نیست؟
مجموعه تلویزیونی جلالالدین که جمعه شبها از شبکه یک پخش میشود با کیفیت و جذاب است؛ اما...
این «اما» احتمالاً از آن «اما»هایی است که اگر بگویم به راحتی میتوان از آن تعبیر به «توهم توطئه» کرد. همان اولین قسمت جلالالدین را که دیدم این «اما» به ذهنم آمد. اما صبر کردم ببینم صدا از کسی در میآید یا نه. خبری نشد. حالا هم که میگویم کاملاً متوجه تبعات حرفم هستم.
به نظرم داستان جلالالدین به هیچوجه نباید در این زمانه رسانهای میشد. ما در انتخاب وقایع تاریخی و داستانپردازی تلویزیونی از آنها باید مصالح و شرایط کشورمان را در نظر بگیریم. داستان هجرت خانوادگی یکی از نخبگان از ایرانی که امنیت و آرامش برای پیشرفت در آن وجود ندارد به کشور همسایه و بالندگی جهانی آنان در سرزمینی که حتی زبانشان با ما فرق میکند، داستانی نیست که ترویج آن به صلاح امروز ما باشد. اضافه کنید حاکم پیر بلخ را که به علت ناتوانی زمام امور را به مباشر خبیثش سپردهاست؛ سلطانی که تحت القائات مادرش واقعیات را واژگونه میبیند؛ مادری که طمع او به ثروت و قدرت، ملکی را بر باد میدهد؛ حکومتی که زمانهشناس نیست و خطر مغولان را جدی نمیگیرد و سخن ناصحان خودی را نمیشنود؛ دشمن قهار و خونریزی که پشت مرزها مترصد حمله و غارت است؛ و از سوی دیگر پیر کاملی که در میان مردم نفوذ دارد و با حکومتیان در میافتد و سر سازش با حکومت ظالم خودی ندارد و از شهر خود رانده میشود؛ و چه سعادتمند است که رانده میشود. چون دیری نمیگذرد که سستی خوارزمشاهی و قساوت مغول بلخ را هم ویرانه میکند.
داستان جلالالدین از روی [خوشبینانه] ندانم کاری و یا [بدبینانه] رندی و شیطنت، طعنهای به اوضاع زمانهی ماست. داستانی در ستایش فرار و نرمخویی و عافیتطلبی. هر چند که سعی شده در جلالالدین از بهاءولد چهرهای مبارز نمایش داده شود، اما میدانیم که مشرب صوفیانهی او فرسنگها با نمود آن در تلویزیون فاصله داشته است.
عجب است سیمایی که از سربداران تا مختارنامه از اسطورههای تاریخی ما به تصویر کشیده شده است در جلال الدین به یکباره فرو میریزد. حتی جلالالدین منکبرنی که مثلاً قرار است نماد شجاعت ملت ایران باشد، در میان مورخین چندان خوشنام نیست.
اگر نامهای بزرگی مثل «شهرام اسدی» و «مهدی همایونفر» پشت این مجموعه نبود با قاطعیت میگفتم که ساخته شدن جلالالدین یک خیانت حسابشده و یک توطئهی فرهنگی تکان دهنده است (چنان که در مورد سرزمین کهن بود). اما فعلاً دلم را خوش کردهام که حتماً غفلت کردهاند و انشاءالله که بادمجان است.
+ «رادیو کتاب» تعطیل شد/ ابهام در خصوص ادغام یا انحلال
+ معاون جدید صدا در گفتوگو با فارس: هیچ شبکه رادیویی تعطیل نخواهد شد و فقط برخی شبکههای دارای ماموریت مشترک با هم ادغام میشوند.
+ بعد از تعطیلی «رادیو کتاب» تکلیف مخاطبان «رادیو کتاب» چه میشود؟/ داستان ادامهدار مظلومیت کتاب در رسانه ملی / رویه فرهنگی دوره جدید مدیریتی رسانه ملی چیست؟ این رویه که با تعطیلی شبکه کتاب آغاز شده میتواند نگران کننده باشد.
پ.ن:
* بذارید کارش رو بکنه. بالاخره چابک سازی خوبه یا نه؟ چرا این قدر غر میزنید؟
** من یه تحلیل نامناسبی دارم از این که چرا فارس سه روز پشت سر هم علیه حذف رادیو کتاب، تصمیمات معاون صدا و در حقیقت عملکرد مدیر سازمان در این مدت کوتاه خبر منتشر میکند. اگر متن خبرها را نگاه کنید معلوم است که رطب و یابس را به هم بافته. فارس چرا دارد دست و پا میزند؟
*** حدس بزنید وقتی شش ماه دیگر کار به تعدیل نیرو برسد چه سر و صدایی بلند میشود!