آن نوجوان ازلی
دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
کجای ذهنم خانه کردهای که در بیداری پیدایت نمیکنم و در خوابها پیدایم میکنی؟
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما
کجای ذهنم خانه کردهای که در بیداری پیدایت نمیکنم و در خوابها پیدایم میکنی؟
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما
بوسیدن لب یار، اول ز دست مگذار
آخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
بوسیدن لب یار، اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی، از دست و لب گزیدن
دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد
تا بوسهای به من ز لب دلستان رسید
جانم به لب رسید ولب من به جان رسید
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
شاگردِ که بودی که چنین استادی؟