صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۲۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء روز عید فطر سر سجّاده‏‌اش نشسته بود، یک فقیر مستحقّ شرعى آمد و گفت: «آقا از فطریّه‏‌هایى که به شما داده‏‌اند، به من کمک کنید.»
گفت: «همه فطریّه‏‌ها را خرج کرده‏‌ام.»
فقیرِ کارد به استخوان رسیده دهانش را پر از آب کرد و به صورت شیخ ریخت و گفت: «تو که نمی‌توانى یک فقیر را بگردانى، چرا جاى پیغمبر نشسته‌‏اى، بلند شو یک نفر دیگر بنشیند.»
شیخ کبیر هم بلند شد، عبایش را از دوشش برداشت و رو به جمعیّت فرمود: «هر کس احترامى به محاسن سفید من دارد و مرا دوست دارد، هر چه قدر می‌تواند در این عباى من بریزد.»
خودش در صف جماعت گشت، عبایش را پر از پول کرد و به آن فقیر داد و از او هم عذرخواهى کرد و گفت: «مرا ببخش، نمی‌دانستم اگر آبرویم را خرج کنم می‌توانم حقّ تو را بدهم.»

به نقل از کتاب نفس، استاد حسین انصاریان، جلسه ۲۱

# توکل

# توحید

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

در روزهای بیماری اخیر، به همه چیز فکر کرده بودم غیر از این‌که واگیر این درد لعنتی به عزیز هم سرایت کند.

بیماران را، عام و خاص، دعا کنید لطفاً.

# دعا

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۳
  • :: عزیز

ما به مرحله‌ی مخفی کردن مُهر و تمرین نخندیدن هنگام نماز رسیده‌ایم و شما به مرحله‌ی جویدن تسبیح و خوابیدن روی سجاده.
تقبل الله!

# زندگی

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پدر مقدس

جان انسان برای رسیدن به کمال الهی خود باید از مسیر تعقل و تفکر عبور کند و انسانِ موحد «غفلت گریز» و «هوشیار» است. او از هر «دام رسانه‌ای» که برای متوقف کردنش در مسیر اندیشیدن و تعالی تنیده شده باشد می‌گریزد و از «مسکرات رسانه‌ای» که بی‌خودی و بی‌هوشی می‌آورد پرهیز می‌کند.

وبلاگ‌نویسی: موافقم؛ مخالفم

# سبک زندگی

# رسانه

# تقوا

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

دو نفر از دوستان خوب وبلاگی من اخیراً چند مطلب خواندنی منتشر کرده‌اند که پیشنهاد می‌کنم حتماً ببینید:

۱- برادرم در وبلاگ هُدهُد دو مطلب نوشته از تجربه‌ی حضورش در شبکه‌های اجتماعی و حواشی آن که به نظرم در زمینه‌ی انتقال تجربه و مستندسازی تجربیات کار ارزشمندی است و ان‌شاءالله ادامه داشته باشد:

۲- آقا محمدمهدی راغب هم از خاطرات سفری عجیب و غریب روایتی جذاب، هیجان انگیز و بامزه نوشته که از خواندنش پشیمان نمی‌شوید. امیدوارم به زودی این داستان را به سرانجامی برساند:

# دوست

# راغب

# رسانه

# وبلاگ

  • ۰ نظر
  • شنبه ۹ فروردين ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

خدایا!
«عشق»
درمانی به غیر از
«مرگ»
می‌خواهد

که من
می‌میرم از این «درد»
و
«درمانی»
نمی‌بینم
...

# فاضل

# محبت

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بیت

امروز رفتم و «چ» آخرین حرف حاتمی کیا در سینمای ایران و اولین حرف از نام خانوادگی سیدمصطفی چمران را دیدم.

۱- حاتمی‌کیا همه‌ی گلوله‌های شلیک نکرده از آزانس شیشه‌ای تا امروز را یک‌جا خرج می‌کند و دو ساعت رگبار کلاش و دوشکا و آرپی‌جی را به سمت مخاطب می‌گیرد و اعصاب و روان آدم را به هم می‌ریزد. به نظرم باید قبل از تماشای فیلم تذکر می‌دادند که تماشای «چ» از لحاظ میزان خشونت مناسب هر گروه سنی نیست.
اما انصافاً معلوم است که پدر کارگردان و عوامل فیلم برای درآوردن تک تک صحنه‌ها در آمده و پوستشان کنده شده تا با امکانات موجود در سینمای ایران «چ» را بسازند.

۲- «چ» احتمالاً اولین فیلم حاتمی‌کیاست که قابل نمایش برای مخاطب غیرایرانی هم هست. البته فکر کنم قبلش باید چند صفحه‌ای درباره‌ی انقلاب ایران و مسأله‌ی کردستان و غائله‌ی پاوه توضیح داد. این گنگ بودن اتفاق تاریخی فیلم و حواله کردن مقدمه‌ و مؤخره‌ی تاریخی داستان به دانش قبلی مخاطب (مثل نقش دولت موقت در جدایی طلبی‌های اول انقلاب، کومله و ارتباط آن‌ها با چپ و ...) مشکلی است که همه‌ی جوانان و نوجوانان ما در تماشای «چ» خواهند داشت. ظاهراً حاتمی‌کیا «چ» را برای آن‌هایی ساخته که مثل خودش همه‌ی ماجراهای آن سال‌ها را از نزدیک دیده‌اند. شاید هم هدفش کنجکاو کردن جوانان به تحقیق و مطالعه درباره‌ی این موضوع بوده‌است! در هر صورت «چ» بیش‌تر از آن که یک توضیح تاریخی باشد، یک معمای تاریخی است.

۳- مهم‌ترین مشکل من با «چ» حضور مختار ابوعبید ثقفی در پاوه است. نمی‌دانم بقیه هم همین حس را دارند یا نه. ولی وقتی چمران عینک از صورت بر می‌دارد و دستار کردی بر سر مخفیانه سوار ماشین دکتر عنایتی می شود، دیگر هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که شما بپذیرید او مختار نیست و چمران است! واقعاً بیش از شباهت حیرت‌انگیز چهره‌ی عرب‌نیا به شهید چمران باید از شباهت چمرانِ «چ» به مختار حیرت کرد. البته گذشت زمان احتمالاً این مشکل را حل خواهد کرد.

۴- به نظرم حالا که حاتمی‌کیا به این سطح فنی و توان داستان‌پردازی از مستندات و اقبال مخاطب رسیده، از این به بعد هر سه سال که بگذرد و یکی مثل «چ» نسازد (مثلا «ه» یا «م» یا «ب» یا حتی «ص») باید به خدا پاسخگو باشد.

# رسانه

# انقلاب

# سینما

  • ۵ نظر
  • چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه

امروز معلوم شد که خانم «مریم خانم» هم آبله گرفته‌اند. جوش‌های کوچک قرمز روی بدن و صورت. دقیقاً دو هفته بعد از من.
فکر نمی‌کنم دخترهای زیادی در دنیا وجود داشته باشند که در ده ماهگی از پدرشان آبله مرغان گرفته باشند. از این لحاظ این یک اتفاق تاریخی است.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • شنبه ۲ فروردين ۱۳۹۳
  • :: پدر مقدس

سال نود و دو را «سال آغازها و پایان‌ها» نامیده بودم. حالا با یک ارزیابی ساده معلوم می‌شود که نام‌گذاری نامناسبی نبوده است:

- پایان زندگی در قم و آغاز زندگی در حومه قم (!)
- پایان یک مستأجری سخت و آغاز یک مستأجری ساده
- پایان تحصیل در دانشگاه، آغاز فراغت دایمی از تحصیل
- پایان زندگی دو نفره و آغاز زندگی چهار نفره
- آغاز پدر بودن، آغاز بچه داشتن، آغاز بچه داری
- آغاز و پایان همکاری با یک شرکت خوب در یک پروژه‌ی بد
- آغاز همکاری با دفتر موسسات فرهنگی
- آغاز همکاری با کانون فرهنگی یک مسجد
و
- پایان ترس از آبله

هر چند که تعدادی از آغازها و پایان‌هایی که سال پیش در هنگام نام‌گذاری در ذهن داشتم محقق نشد (مثل پایان مستأجری، آغاز کار در دانشگاه، پایان پروژه‌های نیمه کاره تحقیقی و ...) اما در مجموع از نام سال ۹۲ راضی‌ام.
*
با نگاهی به برنامه‌های یک ساله‌ام، سال ۹۳ را «سال یک قدم به جلو» می‌نامم. یک قدم به جلو در اقتصاد و یک قدم به جلو در فرهنگ!

# زندگی

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون