صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سال‌نام» ثبت شده است

کار دارد بالا می‌گیرد. کور هم که باشی، حرارتش را همه جا حس می‌کنی.
دنیا آتش گرفته است؛ ایران هم داغ می‌شود کم‌کم: نمی‌شود بر کرانه آتشفشان خانه بسازی و نسوزی.

از وضعیت حضرت نوح داریم منتقل می‌شویم به شرایط حضرت موسی علیهما السلام.
«به‌هم‌ریختگی» اصلی‌ترین چشم‌انداز روبروست.
به سرعت همه‌ی بالقوه‌ها را بالفعل کنید. باید قوی شویم. هیچ چاره‌ای نیست.
سال ۱۴۰۳ سال قوی شدن است: سالِ عزیزِ موسی.

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱ فروردين ۱۴۰۳
  • :: بداهه

سالِ یک را که پشت سر گذاشتیم باید «سال چهل» می‌نامیدم که -پریشان بودم و- ننامیدم و خودش -چنان که دانستید- نامش را «سال عزیز» گذاشت و رفت و دل ما را هم با خودش برد.
وقتی سالِ یک سالِ عزیز باشد، از آن پس، تمامی سال‌های قرن، سالِ عزیز خواهد بود: سالِ عزیزِ دو، سالِ عزیزِ سه، سالِ عزیزِ چهار تا آخر.

...

در سالِ عزیزِ دو، اول و وسط و آخر همت من بر تکمیل بنای کشتی نوح نبی علیه‌السلام خواهد بود. این را با صدای بلند می‌گویم و می‌نویسم که یادم بماند و یادتان بماند که حجت بر ما تمام است که این خانه‌ی نجات را با دقت و با کیفیت و با زیبایی بنا کنیم و تمام کنیم که آن‌گاه که گاهِ آن شد، جفت جفت بر آن سوار شوند و از هلاکت رهایی یابند.

کشتی ناتمام به کار طوفان نمی‌آید؛ کشتی سست به کار آخرالزمان نمی‌آید و کشتی باید که تا قبل از جوشیدن آب از زمین، کمال یابد.

بشتابید برادران که فردا وقت تأسف نیست.

# سال‌نام

# کشتی نوح

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱ فروردين ۱۴۰۲
  • :: بداهه

اول اردیبهشت ماه جلالی است و همین‌که یادداشت اول سال را این همه دیر می‌نویسم، نشان می‌دهد که شرایط عادی نیست. فروردین نود و نه در قرنطینه شروع شد و دیروز با ویرانی خانه‌ی پدری به پایان رسید.
با این‌که همه چیز در دنیا به هم ریخته است، اما به شکل خجالت‌آوری، در سال قبل به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خودم رسیده‌ام. در سال جستجوی معنا بالاخره با تولید و پخش آن‌چه آرزویش را داشتم به شغلم معنا دادم، لذت بازگشت به معلمی و تاریخ را چشیدم و در آخرین روزهای سال بالاخره قفل مؤسسه معجزه‌وار شکست و جریان مقدسی که منتظرش بودم به راه افتاد.

در آخرین سالِ فردِ یک قرنِ زوج چه چیزی ممکن است منتظرمان باشد؟ نباید اشتباه بکنیم. نود و نهی در پیش داریم که هیچ صدی در پس ندارد. تاریخ با ریاضی فرق دارد. بعد از نود و نه، صفر است. همه چیز صفر می‌شود. سال دو صفر اولین سال از قرن فرد بعدی است که مثل دیواری تاریک در انتهای تقویم امسال ایستاده است.

سال نود و نه سال آخر است. کمربندها را ببندید و چمدان‌ها را جمع کنید. کارهای نیمه کاره، تعهدات جا مانده، تصمیمات نگرفته و ... را باید در همین قرن بگذاریم و بگذریم.
سال آخر فقط یازده ماه دارد. باید زودتر بجنبیم.

# در جستجوی معنا

# سال‌نام

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹
  • :: بداهه
نود و هفتی که رفت را سال عاقبت اندیشی می‌خواستم؛ پس برای کندن از روزمرگی بر درهای بسته‌ی زیادی کوبیدم که بر حسب ظاهر هیچ‌کدام باز نشد. شاید آن‌چه هدف داشتم به صلاح نبود یا شاید صبرم کم است. در هر صورت حالا از نقطه‌ای که سیصد و شصت و پنج روز قبل در آن ایستاده بودم فاصله‌ی زیادی ندارم و از این بابت غصه‌دارم.
اما تلخی‌های این سال فرد طولانی را که زوج شروع شده بود فقط با شیرینی فرد شدن می‌شود تحمل کرد. صبر پشت درهای بسته و انتظار در راه‌های مسدود و پافشاری بر گشودن گره‌های کور را دلخوشی آشکارترین نعمت نود و هفت -آقا مرتضی- میسر می‌کند. الحمدلله برکت قدم این پسر کوچک در زندگی ما کاملاً محسوس است.
*
در سال نود و هشت باید کار ناتمام نود و هفت را تمام کرد. پس ان‌شاءالله همتم را در «جستجوی معنا» صرف خواهم کرد:
«معنا» برای شغل بیهوده‌ای که دارم؛
«معنا» برای کاسبی بی‌ثمری که دارم؛
و معنا برای عشق گمشده‌ای که دارم.
-مرکز و مؤسسه و معلمی-
امیدوارم سال نود و هشت برای من سال «رونق ت» باشد: «تعلیم و تربیت کودک و نوجوان ایرانی»، «تربیت رسانه‌ای» و «تاریخ»
*
کاش سال «رونق تو» هم باشد.

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۸
  • :: بداهه

هفتمین سالی است که می‌خواهم برای سال‌م نام بگذارم؛ اما این روزها کمی تردید دارم.
امسال چهلمین سال انقلاب اسلامی است و فارغ از نام‌گذاری‌های رسمی حتماً «سال تصمیم‌های سخت» برای کشورم خواهد بود. تلاطمات سیاسی اقتصادی و نابهنجاری‌های اجتماعی فرهنگی، ایران و مردم آن را رنج می‌دهد. فشارهای استعمارگران جهانی هم مزید بر علت شده و با کاهش پهنای باند ذهن جمعی‌مان، امکان انجام درستِ کارهای درست را از ما گرفته است. ما مدام راه‌حل‌هایی را می‌جوییم که مشکلاتِ امروزمان را حل کند و اصلاً نگاهی به مشکلاتِ فردا نداریم. همین است که مهم‌ترین رنج مردمان این سرزمین را «عدم عاقبت‌اندیشی» می‌دانم؛ هم عاقبتِ شخصی و هم عاقبتِ جمعی. آن‌هایی هم که می‌خواهند کمی دورنگرتر باشند، در مغالطه‌ی مرغ و تخم‌مرغی «شخصی یا جمعی» گیر می‌کنند و غالباً از جمع این دو عاجز می‌مانند.
من مایلم که امسال را برای خودم سال «عاقبت اندیشی» بنامم. تردیدم اما این بود که به صراحت ذکر کنم که منظورم عاقبت‌اندیشی شخصی است یا نه و آیا می‌توانم مرز باریک میان «عاقبت‌اندیشی شخصی» و «نفع پرستی و محافظه کاری» را روشن کنم یا نه؟
با دعای خیر شما در شروع نیمه‌ی دوم دهه‌ی چهارم زندگی‌ام ان‌شاءالله می‌خواهم کارهایی را در اولویت قرار بدهم که ثمره‌ی آن در مدتی طولانی معلوم می‌شود و زودبازده نیست. به بیان دیگر: ضروری است، ولی فوری نیست!

پ.ن:
+ ان‌شاءالله امسال سال رونمایی از چند طرح و ایده‌ی دیربازده قدیمی در حوزه‌ی #سیره‌پژوهی، #گردشگری و #تربیت_رسانه‌ای هم باشد.

++ در سال ۹۶ بیشترین چیزی که در صاد نوشته‌ام «پدرانه» بوده است. با دعای خیر شما سال ۹۷ ان‌شاءالله پدرانه‌تر خواهد شد.

+++ تمایز درخشان «وبلاگ» از «کانال تلگرام» این است که می‌توانید پایین هر مطلب نظر خودتان را بنویسید. می‌دانم که مصرف تلگرام پدر ذائقه‌تان را درآورده؛ اما این‌جا با افتخار هنوز یک «وبلاگ» است. لطفاً نظر بدهید.

# سال‌نام

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۷
  • :: بداهه

از ابتدای دهه‌ی نود برای هر سالم نامی انتخاب کرده‌ام که ارتباط مستقیم با برنامه‌های در پیش رو داشته است: «سال سخت»، «سال آغازها و پایان‌ها»، «سال یک قدم به جلو»، «سال دوام و ختام» و همین آخری: «سال دویدن به طرف درهای بسته»
فضل خدای را که تواند شمار کرد که محکم‌ترین قفل‌ها بر استوارترین درها را به یک کرشمه‌ی رحمت گشود و حالا من از این طرف آن درهای بسته با شما سخن می‌گویم! سه گردنه‌ی مخوف «مسکن، اشتغال و تحصیل» در مسیرِ «رجعت بعد از هجرت» هر یک به شکلی اعجاب‌آور پیموده شده و سال ۹۵ بعد از یک نیمه آوارگی و دربدری و اضطراب و استیصال، به پایانی خوش و آرام‌بخش رسید. بی‌شک حمایت‌ها و هدایت‌های مستقیم و غیرمستقیم برادرانِ جان و رفیقان شفیقم در این مسیر چاره‌ساز بوده است. چه آن‌هایی که در صاد برای خودشان صاحب برچسب هستند؛ چه آن‌هایی که اصلاً این‌جا را نمی‌خوانند. بدون ذکر نام و اشاره با انگشت از همه‌شان سپاسگزارم.
*
سال ۹۶ را -که سال تولید و اشتغال است- به رسم خودم سال «برادری و معاشرت» می‌نامم. آدم‌های نازنینی در این سال‌ها یافته‌ام که میسر نبوده به قدر کفایت در معیتشان باشم و برادران قدیمی که نرسیده‌ام حق برادری را درباره‌شان ادا کنم. به یاری خداوند امسال را به آنان خواهم پرداخت و امید دارم از دل برادری‌هایمان «تولید» و از کنار معاشرت‌هایمان «اشتغال» حاصل شود.


پ.ن:

+ فهرست طرح‌های بی سر و سامان یک دهه‌ی گذشته متأسفانه هم‌چنان به قوت خود باقی است. نامگذاری سال ۹۶ بی‌ارتباط با راهبرد جدیدم برای خاتمه دادن به وضعیت این کلاف سر در گم نیست.

++ آن شاعر هندی گفته بود: «هر کودکی با این پیام به دنیا می آید که خداوند هنوز از انسان نا امید نیست» درباره‌ی صاد هم بی‌شک باید گفت: «هر یادداشتی که منتشر می‌شود یعنی هنوز امید نویسنده از مخاطب خاص ناامید نشده»

+++ و تو که در عصر تلگرام و گیم و جِم زندگی می‌کنی چه می‌دانی«مخاطب خاص» چیست؟

++++ این روزها سر رسید مجازی من روزانه به طور متوسط حدود ۳۰۰ نفر بازدید کننده دارد که ۹۰ درصدشان نه از طریق جستجو، که مستقیماً این‌جا را می‌حوانند. گاهی این پایین برایم چیزی بنویس که
معلوم باشد با همه‌ی آن‌ها فرق می‌کنی.

# دوست

# سال‌نام

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۱ فروردين ۱۳۹۶
  • :: بداهه

قرار بود آرامش و ثبات سال ۹۴ منجر به پیگیری و پایان پافتن پروژه‌های زمین مانده از سال‌های قبل بشود و حتی قول داده بودم که تا بستن پرونده‌های مفتوح، پرونده‌ی جدیدی را باز نکنم. هر چند که دقیقاً نمی‌شود اثبات کرد که زیر قولم زده‌ام، اما آدمی که سال‌ها در بی‌قراری و بی‌ثباتی زندگی کرده، آرام زیستن را تاب نمی‌آورد.
پس مهم‌ترین اتفاق ناگزیر سال ۹۴ شد فرار از آرامش و انداختن قایق زندگی به همان رودخانه‌ی خروشان مقدرات الهی. حالا هفت شغل جدی دارم و هم‌زمان در دو شهر زندگی می‌کنم. همه‌کارگی و هیچ‌کارگی هم عالمی دارد!
*
سال ۹۵ سال هفتم هجری است و سال آخر شاید. تابلوی اعلام خطر مثلثی شکل «مسکن، اشتغال و تحصیل» در مسیر پیش رو و آخرین فرصت محتمل برای ارتقا و جهش. در یک کلام: منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید.
شعار سی و چهارمین سال زندگی‌ام را -با یادی از خوش ذوقی‌های معلم فرزانه‌ام- «دویدن به طرف درهای بسته» نامگذاری می‌کنم. درهای بسته‌ای که فقط و فقط به شرط مخلص بودن گشوده خواهد شد؛ والا همه بدنامی و شرمساری است؛ و در این راه البته به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم.

# توحید

# توکل

# زندگی

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵
  • :: بداهه

در یک ارزیابی شتاب‌زده، سال ۹۳ که آن را سال یک قدم به جلو نامیده بودم در دو حوزه‌ی فرهنگ و اقتصاد الحمدلله دستاوردهای مناسبی داشت. یک نیمه‌ی پر تلاطم اجرایی و یک نیمه‌ی پر هیجان فرهنگی که هر دو از نظر اقتصادی گامی به جلو بود.
سال ۹۴ بعد از سه سال تلاطم اجرایی و اقتصادی، ان‌شاءالله چشم اندازی آرام‌تر و با ثبات‌تر دارد. حالا شاید وقت آن رسیده باشد که انبوه پروژه‌های کلنگ‌خورده و نیمه تمام و راکد را به سرانجام برسانم. لذا «دوام» وضع جاری فرهنگی و اقتصادی از یک سو و برنامه‌ریزی برای «ختام» طرح‌های معوق به نظرم باید هدف اصلی امسالم باشد. در حضور شما با خودم عهد می‌‌کنم که امسال هیچ کار جدیدی را شروع نکنم تا وقتی که این‌ها مختومه شده باشد.


پ.ن:
+ فهرست طرح‌های بی سر و سامان یک دهه‌ی گذشته از این قبیل است: مقاله پژوهشی «سفرهای شیعیان به بیت‌المقدس»، مستند «روایت بشاگرد»، سفرنامه «در ره منزل لیلی»، روایت «تصمیم بهتر»، روایت و پژوهش «عزیز مریم»، منشور «کلیدهای تربیت رسانه‌ای»، طرح جامع «آموزش سواد رسانه‌ای»، تکمیل طرح درس چند رسانه‌ای تاریخ معاصر، تکمیل مستندسازی پژوهش‌های فرهنگی، ... چیز دیگری هم هست؟

+ سال فردی رفت و سال زوجی آمد. ان‌شاءالله دوستان منتظرالازدواجم در سال ۹۴ به سرعت زوج شوند.

+ دعا بفرمایید لطفاً.

# زندگی

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • شنبه ۱ فروردين ۱۳۹۴
  • :: بداهه

سال نود و دو را «سال آغازها و پایان‌ها» نامیده بودم. حالا با یک ارزیابی ساده معلوم می‌شود که نام‌گذاری نامناسبی نبوده است:

- پایان زندگی در قم و آغاز زندگی در حومه قم (!)
- پایان یک مستأجری سخت و آغاز یک مستأجری ساده
- پایان تحصیل در دانشگاه، آغاز فراغت دایمی از تحصیل
- پایان زندگی دو نفره و آغاز زندگی چهار نفره
- آغاز پدر بودن، آغاز بچه داشتن، آغاز بچه داری
- آغاز و پایان همکاری با یک شرکت خوب در یک پروژه‌ی بد
- آغاز همکاری با دفتر موسسات فرهنگی
- آغاز همکاری با کانون فرهنگی یک مسجد
و
- پایان ترس از آبله

هر چند که تعدادی از آغازها و پایان‌هایی که سال پیش در هنگام نام‌گذاری در ذهن داشتم محقق نشد (مثل پایان مستأجری، آغاز کار در دانشگاه، پایان پروژه‌های نیمه کاره تحقیقی و ...) اما در مجموع از نام سال ۹۲ راضی‌ام.
*
با نگاهی به برنامه‌های یک ساله‌ام، سال ۹۳ را «سال یک قدم به جلو» می‌نامم. یک قدم به جلو در اقتصاد و یک قدم به جلو در فرهنگ!

# زندگی

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۳
  • :: بداهه

اگر بخواهم برای دوازده ماهی که سپری شده اسمی بگذارم، شاید عنوان
«سال سخت»
مناسب باشد.

و اگر بخواهم برای دوازده ماهی که در پیش است نامی انتخاب کنم، شاید عبارت
«سال آغازها و پایان‌ها»
بدک نباشد.

تا او چه خواهد.

# زندگی

# سال‌نام

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۱
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس
  • ۸ نظر
  • يكشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۱
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون