سالِ عزیزِ درد
نه اینکه خوشحال باشم که درست پیشبینی کرده بودم؛ ولی لازم نبود غیبگو باشی تا سال قبل را از ابتدا سال داغی بدانی.
سالی را سپری کردیم که از زمین و زمان بلا میبارید: چه ابراهیمها که در آتش شدند و چه سیاووشهایی که سوختند و جهانِ واژگونه از شعلهی این آتشها تاریکتر شد. جهان در آستانهی عصر نور است و تاریکترین لحظهی شب، اندکی قبل از فجر کاذب است...
بیست سال است که اسناد بالادستی و شوراهای فلان و بهمان، انتظار سال ۱۴۰۴ را میکشند؛ سالی که قرار بود موعد چیدن میوههای درخت سازندگی و بالندگی باشد؛ حالا فقط منتظریم زنده از آن بیرون برویم؛ این نشانهی خوبی است: العبد یدبر و الله یقدر. یعنی خدا هنوز هست و هنوز خدایی میکند.
بعد از حضور موسی علیهالسلام، درد و رنج بنیاسراییل بیشتر شد. تا جایی که بسیاری تحمل فشارهای مضاعف فرعون را نیاوردند و از صف هدایت خارج شدند. چه انتظاری داریم؟ بعد از سالِ موسی، سالِ درد است؛ سالِ عزیزِ درد.