صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

عروسیِ پسر کوچیکه‌ی حاج رضا

پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳

سال‌های سال، از این بازداشتگاه به آن اردوگاه، از گوشه‌ی این سلول به کنج آن اتاق، سال‌های غربت و دوری، سال‌های نبرد و اسیری، سال‌های سخت؛
و پرسش‌های بی‌پایان، پرسش‌های بی‌پاسخ، پرسش‌های هزارباره؛
پایان این اسارت کی می‌رسد؟ آیا درازای عمر من به بلندای این حصارها خواهد رسید؟ آیا مرا بعد از این روزها عمری خواهد بود؟ آیا بار دیگر همسرم را و فرزندم را -وطنم را- خواهم دید؟ زندگی من بعد از این روزها چگونه است؟ دنیای پس از این روزها چگونه خواهد بود؟
*
و اگر منادی در آن شب‌های تاریک ندا می‌داد که ای بنده‌ی ما، غم مخور که تو را آزادی قریب فرا خواهد رسید و دیر نباشد که پسری دیگر تو را خواهیم بخشید و بیست سال بعد جشن دامادی او را هم خواهی دید... کدام اسیر دربندی را باوری این‌چنین در خاطر می‌گنجید؟
*
امشب رفتم که این معجزه‌ی الهی را ببینم؛ معجزه‌ی امید را.

  • ۹۳/۰۵/۲۳
  • :: بداهه

# ازدواج

# دوست

# قصه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون