ده سال دویدیم و به مقصد نرسیدیم
امروز که هشتِ هشتِ نود و هشت باشد؛ -از قضا- اول ربیعالاول ۱۴۴۱ هم هست.
صاد را اول ربیعالاول ۱۴۳۱ با بسمالله شروع کردم. آن روز بیست و هفت ساله بودم؛ و حالا سی و هفت را هم رد کردهام. در طول ده سال در ۱۷۰۷ بیش از ۱۷۷۰ یادداشت نوشتهام؛ یعنی به عبارتی سالی ۱۷۷ تا؛ یعنی هر دو روز یکی! زندگی را هم -به گواه همین نوشتهها- در این سالها دو تا یکی سر کردهام؛ روزی به خوشی و روزی به تلخی؛ الحمدلله.
شما که غریبه نیستید؛ دری نیست که در این سالها نکوفته باشم و دیواری نیست که به آن نخورده باشم؛ مثل پرندهی دم سوخته در قفس شیشهای؛ راه هم زیاد رفتهام الحمدلله؛ بار هم زیاد بردهام الحمدلله.
*
از شمایانی که یک دهه صاد را تحمل کردید ممنونم. از همهی آنها که ردپایشان در نوشتهها هست و آنها که نیست؛ آنها که نظراتشان را اینجا به یادگار نوشتهاند و آنها که ننوشتهاند؛ آنهایی که دوست بودند و آنهایی که برادر؛ بزرگترها و کوچکترها؛ این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است...
*
فروغی بسطامی گفته است: «یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد»؛ ولکن «یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند»؛ از اولیها که نبودهایم و زیاد کوشیدهایم؛ امید که به لطف خدا و دعای شما از دومیها هم نباشیم؛ آمین.
ارادتمند شما
ص
میشه بدون هیچ ناز و ادا بفرمایید معنی 1707 و صاد چیه؟!
#از_تکلف_بیزارم!