رفتم برای معاینه فنی:
چراغ ترمز سمت راننده
کمک فنر جلو سمت شاگرد
تنظیم موتور
نشتی اگزوز
دود آبی
...
تازه همین دیروز شمعها و فیلترها را عوض کردم.
یارو اصلاً به رویم نیاورد که با چه رویی آمدهای معاینه. شاید معنی معاینه همین باشد. این که عیبها معلوم شود.
تعمیرکار محترم یکی یکی نسخهی معاینه فنی را میخواند و دلداریام میداد: چراغ که چیزی نیست، کمک فنر که حله، تنظیم موتور که... آخ آخ آخ ... دود آبی...
*
من تا امروز نمیدانستم که ماشینم دود آبی دارد. در حقیقت اصلاً چنین دودی
ندارد. چون من هیچوقت با آن تخت گاز نمیروم. اما برای معاینه که دور
موتور را بالای چهار هزار بردم، کارشناس فنی دود آبی را دید. البته واقعاً
مطمئن نیستم که دود «آبی» دیده شده باشد. بلکه احتمالاً این تعبیری است که
از رنگ خاص این دود بین تعمیرکاران رایج است.
اما دود آبی برای من بیش از آن که یک مفهوم فنی داشته باشد -که یعنی رینگها روغن ریزی دارند و موتور باید باز شود و پیستونها باید عوض شود و موتور برود تراشکاری و ...- یک تعبیر شاعرانه است. تعبیر شاعرانهای از یک اضمحلال عمیق ولی پنهان.
*
حال مجید خراب است. برایش دعا کنید.
# زندگی