حجرهی فیروزهتراشی
دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳
تو ماهی و من ماهیِ این برکهی کاشی
اندوه بزرگی است زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجرهی فیروزهتراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار، که هر بار
فیروزه و یاقوت به آفاق بپاشی
ای باد سبکسار، مرا بگذر و بگذار
هشدار، که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماهِ بلندم
اندوه بزرگی است! چه باشی... چه نباشی
پ.ن:
چقدر شعرهای خوب که ندیدهام و شاعرهای خوب که نمیشناسم. چه صداهای قشنگی که نشنیدهام و چه آوازهای خوبی که به خاطر نسپردهام.
کاش هر روز محتواهای خوب رسانهای را به یکدبگر معرفی کنیم.
علیرضا بدیع را تا امروز نمیشناختم. چه حیف!
با تشکر از الف بخاطر این معرفی خوب و درجه یک. امروزم را واقعاً ساخت.
چقدر شعرهای خوب که ندیدهام و شاعرهای خوب که نمیشناسم. چه صداهای قشنگی که نشنیدهام و چه آوازهای خوبی که به خاطر نسپردهام.
کاش هر روز محتواهای خوب رسانهای را به یکدبگر معرفی کنیم.
علیرضا بدیع را تا امروز نمیشناختم. چه حیف!
با تشکر از الف بخاطر این معرفی خوب و درجه یک. امروزم را واقعاً ساخت.