شاهد مثال
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۱
بعد از مدتها تماس می گیرد و نیمساعت حرف میزنیم:
-: «خبر داری؟ بچهی فلانی؟ عروسی فلانی؟ پایان نامه فلانی؟ عقد فلانی؟ دکترای فلانی؟ عروسی فلانی؟ بچهی فلانی؟…»
جواب من یک کلمه است: «نه.»
تعجب میکند که چه چطور در این عصر ارتباطات من از این همه خبر خوب بیخبرم:
-: «دو هفته است؛ یک ماهه؛ الان سه ماه شده؛ این خبر که دیگه قدیمی شده…»
یک چیز نامناسبی پشت تلفن به ذهنم میآید که نمیگویم.
.
.
.
ماشاءالله خبرهای بد خودشان را خیلی زود میرسانند:
هنوز نیمه شب نشده که مادر علی بلورچی میرود به میهمانی پسرش.