تعریف رفیق
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲
توی یه قسمت از «در چشم باد» هواپیمای «بیژن» سقوط کرده و همراه یک عده کارگر و کشاورز و سرباز اسیر روسهای سرخ شدن. همهی ایرانیها رو توی یه انبار علوفه زندانی کردند. روسها دنبال یه مبارز چریک به اسم «بینظر» و اعضای گروهش هستند که در مقابل ارتش شوروی ایستادگی میکنند. «یدی یه گوش» به همراه یه افسر روس میاد داخل انبار برای استنتاق. یکی یکی اسرا رو سین جیم میکنه تا میرسه به بیژن.
یه گفتگوی کوتاهی بین «بیژن» و «یدی یه گوش» هست توی این قسمت که کلاً بیربط به صحنه و موقعیت و داستانه و صرفاً از شیطنت کارگردان و شخصیت بیژن ناشی میشه.
به نظرم ارزشش رو داره به عنوان آخرین یادداشت سال ثبتش کنم. مخاطب خاص داره. البته مخاطب عام هم استفادهی خودش رو میبره:
یه گفتگوی کوتاهی بین «بیژن» و «یدی یه گوش» هست توی این قسمت که کلاً بیربط به صحنه و موقعیت و داستانه و صرفاً از شیطنت کارگردان و شخصیت بیژن ناشی میشه.
به نظرم ارزشش رو داره به عنوان آخرین یادداشت سال ثبتش کنم. مخاطب خاص داره. البته مخاطب عام هم استفادهی خودش رو میبره:
یدی یه گوش: بیا جلو ببینم. تو رفیق «بینظر» ی؟
بیژن: رفیق «بانظر» که رفیق نمیشه.