ورزیدنِ کار
يكشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
تابستان ۸۳ دومین دورهی کارآموزیام را با مشقت و درد فراوان در انبار یک کارگاه صنعتی در حومهی تهران گذراندم و نمرهی خوبی هم نگرفتم. ماجرای مفصلی دارد که بماند.
حالا ده سال بعد از آن ماجرا دوباره سر و کلهی کارآموزی در زندگیام پیدا شدهاست. با این تفاوت که برایم دو تا کارورز آوردهاند: دو تا دانشجوی تر و تمیز ترم پایانی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی که باید یک ماه پیش من کارورزی کنند!
برای روز اول بهشان مشق دادم بروند خانه بنویسند ببینم چه کارهاند. این هم بازی جدیدی است.
روزگار است اینکه گه عزت دهد گه خار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد