انقراض ناگهانی یک معلم
امروز آخرین جلسهی تدریس در پایهی اول دبیرستان را با خاطرهای خوش و گرفتن عکس یادگاری با بچههای خوب یک مدرسهی با اصل و نسب به پایان بردم.
امروز و دقیقاً در انتهای یازدهمین سال معلمی، پایهی اول دبیرستان برای من تمام شد. من بعد از این هیچگاه معلم پایهی اول دبیرستان نخواهم بود. شاید کلاسی در پایهی نهم یا دهم و یازدهم داشته باشم، اما اول دبیرستان با همهی ویژگیهای منحصربفردش دیگر تمام شد.
مهم ترین ویژگی اول دبیرستان برای من، ویژگی «فراموششدنی بودن» آن بود. بچههای این پایه از نظر روحی و عقلی مستعد هدایت و راهنمایی به سوی آیندهای روشن هستند و هیچ دانشآموزی در این سن بد نیست. با این حال بچههای دبیرستانی در سالهای بعد کمتر خاطرهای را از سال اول به یاد میآورند. همبن ویژگی پایهی اول را سکوی پرتابی برای زندگی آینده کرده بود. سکوی پرتابی که خودش کمتر از هر چیز دیگری دیده میشد.
*
در روزهای پیش رو، بیش از بچهها، و بیش از مدرسه، دلم برای پایهی اول تنگ میشود. پایهای وحشی و معصوم.