به مناسبت دهه فجر
دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴
من: سلام. میگم امسال تولدت چند نفر رو جمع کن یه شیرینی بده بلکه بختت باز بشه.
تو (بعد از چهارده ساعت تأمل): سلام. نیکبخت آن سر که سامانیش نیست.
من: بگو شیرینی نمیخوام بدم. دیگه چرا شعر میبافی؟
تو: اگه شما بگی من شام هم میدم. ولی ترجیحاً مناسبت بهتری پیدا کنید.
من: من که میدونی دنبال بهانه میگردم که شما رو دور هم ببینم. دست ما کوتاه و خرما بر نخیل...