اقلیت مذهبی
سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۸
«من از مدرسه آمدهام و به مدرسه باز میگردم...»
جانشین دادستان مدام سرش را تکان میداد و وزیر سابق زیرچشمی نگاهم میکرد و لبخند میزد. سایر حاضران از وزارت فلان و بیسار هم گاهی میخندیدند و گاهی با تعجب نگاهم میکردند. وقتی سخنرانی کوتاهم تمام شد، دکتر وزیر سابق به شجاعتم در بیان مطالب آفرین گفت؛ چون معمولاً اقلیتهای مذهبی اینطوری پرخاش نمیکنند. البته شاید او هم توی دلش آرزو می کرد که مثل من هیچکاره بود و میتوانست حرف دلش را راحتتر بزند.
این از تنها مزایای هیچ کاره بودن است.
جانشین دادستان مدام سرش را تکان میداد و وزیر سابق زیرچشمی نگاهم میکرد و لبخند میزد. سایر حاضران از وزارت فلان و بیسار هم گاهی میخندیدند و گاهی با تعجب نگاهم میکردند. وقتی سخنرانی کوتاهم تمام شد، دکتر وزیر سابق به شجاعتم در بیان مطالب آفرین گفت؛ چون معمولاً اقلیتهای مذهبی اینطوری پرخاش نمیکنند. البته شاید او هم توی دلش آرزو می کرد که مثل من هیچکاره بود و میتوانست حرف دلش را راحتتر بزند.
این از تنها مزایای هیچ کاره بودن است.
پیاده آمده بودم
پیاده خواهم رفت؟