سیندرلا
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹
گرافیست و برنامه نویس و استاد و بروبچز و خانواده و قم و حومه و عید غدیر و پرتاب آخرین تیر آبرو از چلهی کمان نود و نه.
همزمان صدای اذان مغرب که میآید؛ از همینجا؛ گوشهی این اتاق سه در چهار در طبقهی پنجم ساختمانی در لبهی بیابان؛ از خودمان رونمایی میکنم.
همهچیزمان به همهچیزمان میآید: این خانه و این زندگی و این رونمایی!
امروز در فراق تو دیگر به شام شدهمزمان صدای اذان مغرب که میآید؛ از همینجا؛ گوشهی این اتاق سه در چهار در طبقهی پنجم ساختمانی در لبهی بیابان؛ از خودمان رونمایی میکنم.
همهچیزمان به همهچیزمان میآید: این خانه و این زندگی و این رونمایی!
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
توبت کنون چه فایده دارد که نام شد