خفقان
دوشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۱
...
هزار هزار مداد نتراشیده
هزار هزار دفتر ورق نخورده
هزار هزار یادداشت نوشته نشده
هزار هزار یادداشت مچاله شده
هزار هزار شعر جاری نشده
هزار هزار بغض فرو نشسته
هزار هزار عزیز خاک شده
هزار هزار آرزوی بر باد رفته
هزار هزار ماه
هزار هزار سال
...
نوزده ماه وبلاگ ننوشتن برای آدمی که به نوشتن زنده است به معنای نوزده ماه مُردن است؛ هر چقدر هم که باران باریده باشد؛ هر چقدر هم که نان پخته شده باشد؛ هر چقدر هم که سفره پهن شده باشد...
«توداری» بیتردید مهمترین چیزی است که از عزیز در زندگیام آموختهام. نوزده ماه سکوت صاد، بیشترین حد تلاش من برای بد نکردن حال رفقای جانانهام بوده است. پیش خودم که سرفرازم.
یازده سال پیش گفته بودم که عهد کردهام غم و غصهام را نگیرم کف دستم و بیاورم توی وبلاگ؛ در این نوزده ماه هم جز این نکردم. از این به بعد هم جز این نخواهم کرد انشاءالله.
دفترچهی هزار برگ یادداشتهای نوشته و ننوشتهی من از آخرین مسیر پر رنج عزیز، برای همیشه منتشرنشده خواهد ماند.
سرتان سلامت.
عیدغدیر۱۴۰۱
جناب صاد
ما شما رو دوست داریم زیاد