اولین برف
چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹
هر چقدر هم که عشق به آتش ماننده باشد(+) ، غم به برف شبیه تر است.
بی صدا، شبانه، اندک اندک، سرد. صبح که چشم باز می کنی، زیر انبوه برف آرمیده ای. تکان نمی شود خورد.
برف را باید کم کم که می بارد، کم کم پارو کرد. برف تلنبار، آفتاب ظهر تابستان می خواهد. شمس الشموس...
و برف هر چه سنگین تر ببارد، تا زمین گرم باشد، راه به جایی نمی برد. «دل» هر چه مأیوس تر، «غم» پیروز تر.
بی صدا، شبانه، اندک اندک، سرد. صبح که چشم باز می کنی، زیر انبوه برف آرمیده ای. تکان نمی شود خورد.
برف را باید کم کم که می بارد، کم کم پارو کرد. برف تلنبار، آفتاب ظهر تابستان می خواهد. شمس الشموس...
و برف هر چه سنگین تر ببارد، تا زمین گرم باشد، راه به جایی نمی برد. «دل» هر چه مأیوس تر، «غم» پیروز تر.
...قل یا عبادی الذین أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن
الله یغفر الذنوب جمیعا...
آخیش!