جوانمردی
تو: سلام؛ آقا من فردا کنکور دارم. خیلی خیلی برام دعا کنین.
من: سلام؛ فردا فقط تو کنکور داری؟
تو: نه! فردا تمامی بچههای رشتهی ریاضی فیزیک کنکور دارن!
من: پس چرا اینقدر خوادخواهی؟
تو: آقا این کجاش خودخواهیه؟ شاید یکی نخواد شما دعاش کنین! هر کسی که میخواد دعاش کنین خودش باید بگه. من فقط مسئول وضعیت خودمم!
من: دست بابات درد نکنه با این بچه تربیت کردنش!
تو: آقا خب چرا ناراحت میشین. بنده به شخصه اظهار میکنم که غلط کردم. شما همه رو دعا کنین. بنده رو هم دعا نکنین!
من: مهم روحیهی تکخوریه که متأسفانه...
تو: آقا بنده تسلیمم!
* حالا نهاین که فکر کنید بنده امامزادهای هستم مستجابالدعوه که سیل درخواست التماس دعا به سویم سرازیر است و چه و چه... اما تلخیِ این گفتگوی پیامکی هنوز از ذهنم بیرون نرفتهاست. چرا آدمی که فردا کنکور دارد فقط خودش را میبیند؟ ما با این نسل چه کردهایم؟
من که گفتم همیشه، تنهایی جهنم هم نمی رم! یعنی اینقدر من فداکارم!