گرمابه زمانی
جمعه ۲ دی ۱۳۹۰
تأسیس 1346؛ روی تابلوی کوچک سردر گرمابه شماره تلفنی چهار رقمی هم نوشته شده.
در کسری از ثانیه با عبور از در کوچک شیشهای حمام به دنیایی دیگر وارد میشویم:
پشت دخل، پسر کوچکتر آقای زمانی، خسرو خان، قبراق و سرحال، میخندد و ساندیس تعارف میکند. روی دستش جای ترکشهای کربلای پنج را نشان میدهد و بالای سرش روی کاشیهای حمام به عکس برادر جانبازش، منصور، که چهار سال پیش شهید شده اشاره میکند.
برادران زمانی، پشت دخل و روی دیوار، هر دو ریش تراشیده و سبیلو. این که زنده است سرخوش و خندان؛ و آن که شهید شده توی بهشت است و شادان.
*
چه ماجراهایی ست که می آید...
خدا توفیقو به اونی میده که لیاقتشو داره