اخوانیه
يكشنبه ۴ دی ۱۳۹۰
روز اول دی ساعت یازده با یه رفیقی قرار داشتم. پیداش نشد.
ساعت دوازده پیامک فرستاد که «ببخشید خواب بودم»
گفتمش «تازه اول زمستونه. پَ چرا زود بیدار شدی؟»
...
آخرش هم نفهمیدم که فهمید چی گفتم یا نه.
ساعت دوازده پیامک فرستاد که «ببخشید خواب بودم»
گفتمش «تازه اول زمستونه. پَ چرا زود بیدار شدی؟»
...
آخرش هم نفهمیدم که فهمید چی گفتم یا نه.