غزلی از سیدمهدی موسوی
جمعه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۱
ای خاکی فراتر از اینگونه خاکها
ای مستیِ نهفته به رگهای تاکها
حتی غبار کوی شما را نیافتند
حتی اگر که قافیه باشد: «پلاکها»!!
رفتید و گم شدید در آن سوی آسمان
تا که عوض شوند تمامِ ملاکها
رفتید و ماندهاند سکوت چفیّهها
در گیر و دارِ بازیِ ماتیک و لاکها
رفتید و گم شدهست شبِ گریههایتان
در موسمِ ترنّمِ این «پاپ» و «راک» ها
رد میشوند از بغل ما و... قلبمان
آتش گرفتهاست در این اصطکاکها
ما ماندهایم غرقهی مرداب زندگی
رفتند چون نسیم، از این کوچه پاکها
...
با صدای من بشنوید
(کیفیت ندارد. صرفاً یادگاریست. با تشکر از آقا مهدی)