ایجاز
چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲
در دورهای که «اسکافی» مقام دبیری داشت، «ماکان کاکوی» راه عصیان پیش گرفت. «نوح بن منصور»، «تاش» را با عدهای سپاهی به جنگ او فرستاد.
در این جنگ «ماکان» کشته شد. «تاش» به «اسکافی» گفت: «کبوتر بباید فرستاد، بر مقدمه، تا از پی آن مسرع فرستاده شود. اما جملهی وقایع را به یک نکته باز باید آورد...»
«اسکافی» دو انگشت کاغذ برگرفت و بنوشت: «اما ماکان فصار کاسمه والسلام» «ماکان» چون نام خویش شد، یعنی نیست و نابود گردید.
چون این کبوتر به امیر «نوح بن منصور» رسید، ازین فتح چندان تعجب نکرد که از این لفظ...
به نقل از نظامی عروضی
تاریخ اجتماعی ایران (ج ۴ – ب ۱)
مرتضی راوندی