سنت ادبی طاغوت
...
یک نکتهى دیگرى هم که من یادداشت کردهام و خوب است که تکرار کنم، این است: از پیشرفت علمى در کشور براى گسترش و نفوذ زبان فارسى استفاده شود. زبان خیلى مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملى یک کشور براى خیلىها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسى بنویسید، فارسى واژهسازى کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کارى کنیم که در آینده، آن کسانى که از پیشرفتهاى علمى کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسى را یاد بگیرند. این افتخارى نیست که ما بگوئیم حتماً زبان علمى کشور ما فلان زبان خارجى است. زبان فارسى اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند. ما زبان پرظرفیتى داریم. کمااینکه بعضى از کشورهاى اروپائى هم نگذاشتند زبان انگلیسى تبدیل شود به زبان علمى آنها - مثل فرانسه، مثل آلمان - اینها زبان خودشان را به عنوان زبان علمى در دانشگاههایشان حفظ کردند.
مسئلهى زبان، مسئلهى بسیار مهمى است؛ واقعاً احتیاج دارد به این که حمیت بهخرج دهید. یکى از اهتمامهائى که دولتهاى آگاه و هوشیار در دنیا انجام میدهند، تکیه بر روى گسترش زبان ملىشان در دنیا است. متأسفانه با غفلت خیلى از کشورها، این کار اتفاق نیفتاده؛ حتّى زبانهاى بومى را، زبانهاى اصلىِ بسیارى از ملتها را بکلى از بین برده یا تحتالشعاع قرار دادهاند.
بنده از پیش از انقلاب، از اینکه واژههاى بیگانه بىدریغ در دست و زبان مردم ما به کار میرفت و به آنها افتخار میکردند - کأنه کسى اگر چنانچه یک مطلبى را با یک تعبیر فرنگى بیان کند، این را یک افتخارى میدانست - همیشه رنج میبردم؛ متأسفانه تا امروز هم این باقى است! خیلى از سنتهاى غلط پیش از انقلاب، با انقلاب از بین رفت؛ این یکى متأسفانه از بین نرفت! یک عدهاى کأنه افتخار میکنند که یک حقیقتى را، یک عنوانى را با یک واژهى فرنگى بیان کنند؛ در حالى که واژهى معادل فارسى براى آن عنوان وجود دارد، دوست میدارند از تعبیرات غربى استفاده کنند؛ بعد حالا یواش یواش این دیگر به دامنههاى گستردهاى در سطوح پائین و سطوح عوامانه هم رسیده، که واقعاً رنجآور است.
من نمونههائى در ذهن دارم، که دیگر حالا لزومى ندارد آنها را عرض کنم...