وضعیت زرد
دههی شصت، دهه امام خمینی(ره) بود و از این پس دههها هر چه بیابید به جز او انتساب نخواهند داشت.
این او بود که هر آنچه که در تقدیر تاریخ انسان این عصر بود ظاهر کرد.
حیات انسانهایی چون او نفخهای از نفخات روح الهی است که در تن انسان می
دمد، در تن زمین مرده، و آن را حیات میبخشد.
امام خمینی انسانی چونان دیگران نبود؛ از قبیله انبیا و اصحاب آنان بود و
مصداقی از مصادیق معدود «نبا عظیم» که هر هزار سال یکی میرسد…
امام خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما از یادآوران بود، از مخاطبان «انما
انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و بعد از
چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمعی کلی می گذشت، چونان اسلاف خویش -از
ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص)_ دوره ای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری را
آغاز کرد. این عصر تازه را باید «عصر امام خمینی» نام نهاد، چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یاد یاران دیگر انتساب میکردند؛ و مردمان همواره چنین کرده اند، اما تاریخ نویسان نه.
*
و من به کلام سیدمرتضی میافزایم: «آری؛ مردمان همواره چنین کردهاند، اما هنرمندان نه.»