درمانگاه اعصاب و روان
جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴
یک ربع به چهار صبح، علی را از چهارباغ سوار میکنم و قبل از اذان، نمازخانهی جمشیدیه هستیم. آقا مهدی و برادر اکبر هم میرسند و بعد از نماز، در انتظار مهدی الف هستیم که بیاید و راه بیفتیم. مادر گروه هم غیبت ناموجه دارد. با اینحال ما کار خودمان را میکنیم. هفت دقیقه دیرتر از هفتهی پیش حرکت میکنیم و در نهایت هفت دقیقه دیرتر از هفتهی پیش بر میگردیم خانه.
معلوم است که فشار از هفتهی پیش کمتر شده و نفسها چاقتر است. البته بدخوابی شب گذشته کمی بیحوصلهام کرده. انشاءالله که بتوانیم این برنامه را تا آخر تابستان پیوسته و متنوع ادامه بدهیم.
تنبلی نکنید و بزنید به کوه. خلقتان عوض میشود.