صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

درمانگاه اعصاب و روان

جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴

یک ربع به چهار صبح، علی را از چهارباغ سوار می‌کنم و قبل از اذان، نمازخانه‌ی جمشیدیه هستیم. آقا مهدی و برادر اکبر هم می‌رسند و بعد از نماز، در انتظار مهدی الف هستیم که بیاید و راه بیفتیم. مادر گروه هم غیبت ناموجه دارد. با این‌حال ما کار خودمان را می‌کنیم. هفت دقیقه دیرتر از هفته‌ی پیش حرکت می‌کنیم و در نهایت هفت دقیقه دیرتر از هفته‌ی پیش بر می‌گردیم خانه.
معلوم است که فشار از هفته‌ی پیش کمتر شده و نفس‌ها چاق‌تر است. البته بدخوابی شب گذشته کمی بی‌حوصله‌ام کرده.  ان‌شاءالله که بتوانیم این برنامه را تا آخر تابستان پیوسته و متنوع ادامه بدهیم.
تنبلی نکنید و بزنید به کوه. خلقتان عوض می‌شود.

  • ۹۴/۰۵/۰۹
  • :: بداهه

# برادر

# محمدم

# کوه

نظرات (۲)

این آقای الف به ما که میرسه خواب میمونند :|
پاسخ:
پلیس اصغر آقا رو دستگیر کرده بود. هوشنگ همراهشون راه افتاده بود و می پرسید: «ما دو تا رو کجا می‌بری؟»
اگر واقعا به زمان بندی پایبند هستید علاقه مندم همراه باشم.
آخرین باری که کوه رفتیم قرار بود ظهر برگردیم، وسط مسیر تغییر استراتژی دادند و اون طرف شهر اومدیم پایین، غروب رسیدیم
پاسخ:
بله خب. مادر گروه خیلی جدیه!
ان شاء الله در برنامه بعدی خبرتون میکنند.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون