M E T A S T A S I S
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹
و عشق را از عَشَقِه گرفتهاند
و عشقه
آن گیاه است که در باغ پدید آید
در بن درخت
اوّل
بیخْ در زمینْ سخت کند
پس
سر برآرد
و خود را در درخت میپیچد
و هم چنان میرود تا جمله درخت را فرا گیرد
و چنانش در شکنجه کشد که نم در میان رگ درخت نماند
و هر غذا که به واسطۀ آب و هوا به درخت میرسد، به تاراج میبرد
تا آن گاه که درخت، خشک شود.
1- در خودم میدیدم تیتر یکی یا بیشتر از مطالب ام اینطور خارچکی باشد، اما در ص نه
2- خدا بد ندهد (که نمی دهد) ولی که را چه شده است؟
3- بیابون گردی میکردم میبد و یزد و... را، به یادتان بودم
4- دلتنگ