صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

غیرت

شنبه ۷ اسفند ۱۳۸۹

بچه تر که بودم خیال می کردم کسی که روی دیوار خانه اش تصویر سیدمرتضی آوینی نقاشی کرده باشند، خیلی خوشبخت است.
آن موقع که تازه برچسب های کوچک رنگی شهدا مُد شده بود، نقاشی دیواری به آن بزرگی خیلی چیزِ مهمی حساب می شد.
*
اما گذشتِ زمان به من ثابت کرد که اگر عکس سیدمرتضی آوینی را روی پیراهنت چاپ کنی، روی جلد سررسیدت، حتی اگر چاپخانه ی تصویر سیدمرتضی آوینی داشته باشی و خانه تان توی خیابان سیدمرتضی آوینی باشد و کتاب های سیدمرتضی آوینی را توی کتابخانه ات به ترتیب قد چیده باشی، حتی اگر سری کامل وی اچ اس های روایت فتح را، سی دی و دی وی دی با کیفیت اچ دی همه ی فیلم هایش را توی آرشیوت داشته باشی، روی هاردت صدها تصویر جور واجور و دست خط های اصل و با کیفیتش را اسکن کرده باشی، حتی اگر صاحب سایت اینترنتی سیدمرتضی آوینی باشی و دامنه ی «سیدمرتضی آوینی دات هر چیزی» مال تو باشد، با همه ی این ها ذره ای خوشبخت نیستی.
خوشبختی آن است که سخنش را بشنوی و ذره ای عمل کنی.

الا روح طوفانی مرتضی / سلیمان تسلیم امر قضا
از آن دم که در خون شنا کرده ای / مرا با جنون آشنا کرده ای
جنون را به حیرت در آمیختی / قلم را به غیرت برانگیختی
زهی سعادت، که شهادت است...

  • ۸۹/۱۲/۰۷
  • :: نغز
  • :: کودکی

# آوینی

# قصه

# شهید

نظرات (۴)

چه قدر اتفاقی
بی مناسبت
!!
یه حرفشو بگو

میخوام بهش عمل کنم...

پاسخ:
ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما باز یافتیم . لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست . سر ما و قدمتان ، که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان (ع)...
عشق شهید هفتگی نیست......
حتی تحمل این جمله را هم ندارند! وقتی که پوستری درست کردم و روی دیوار اتاقشان زدم خیلی ها تحمل این را هم نداشتند با اینکه گفتم از سید مرتضی است.....
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
  • محمد محمدی سانیانی
  • سلام

    شعری از حمیدرضا برقعی

    به سید مرتضی آوینی

    سلام راوی مجنون،سلام راوی خون
    نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون
    تو در مسیر خدا در میان خوف و رجا
    نشسته روی لبانت تبسمی محزون
    به اعتقاد تو سیاره رنج می خواهد
    جهان چه فایده لبریز باشد از قارون
    جهان برای تو زندان،برای تو انگور
    جهان دسیسهء هارون و نقشهء مآمون
    درون من برهوتی است از حقیقت دور
    از این سراب مجازی مرا ببر بیرون
    چگونه طاقت ماندن؟ مرا ببر با خود
    از این زمانه به فردای دیگری ،اکنون
    نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است
    سپاه چشم تو کرده است فکه را مجنون
    به سمت عشق پریدی خدانگهدارت
    تو مرتضا یی و دستان مرتضی یارت...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قرآن کریم
    رساله آموزشی
    هنر شیعه
    گنجور
    واژه یاب
    ویراست لایو
    تلوبیون