قم المقدسه
سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
از وقتی تن بیمار بانو را به قم آوردند تا وقتی در فراق برادر جان می داد، فقط هفده روز در هوای قم تنفس کرد.
حالا قرن هاست که تصور قم بی تنفس او محال است.
*
شام رحلت، بعد از نماز مغرب و عشا توی صحن کوچک طلا یک گروه دانش آموزی برای بانو سرود می خواندند. مردم هم حلقه زده بودند و صفا می کردند: «یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه ی معصومه...»
از دور تماشا می کردم. حال عجیبی داشتند. سرود که تمام شد، مربی شان جلو رفت که سرود بعدی را هماهنگ کند. از همان دور با خودم می گفتم اگر جای مربی بودم سرود بعدی را در هوای امام رئوف انتخاب می کردم.
سرود دوم شروع شد: «قربون کبوترای حرمت...»
.
.
.
ممنونم مربی.