بعدها به خصوص بعد از انقلاب مکرر مرحوم استاد فردید توضیح داد که غرض او از غربزدگی این نبوده است که غربی است و ما بهعنوان شرق از آن تقلید کورکورانه کرده ایم و غربزده شدهایم، آنچنان که آل احمد مساله را فهمیده بود؛
بلکه منظور آن بوده است که آدمی از نو در عالم جدیدی هبوط کرده است که آن عالم خودبنیادی و آخرالزمانی مدرن است. درست است که این احوال نخست از اروپا و مغرب زمین آغاز شد، اما بعد به بقیه عالم سایه افکند.
نخست این خود غرب است که غربزده شده و شاهد هبوط خورشید آسمانی حقیقت در ناسوت تفکر خودبنیاد جدید بوده است. عصر آخرالزمانی الحاد و لائیسیته مدرن در حقیقت انعکاس احوال بنی آدم است که به گناه خودبینی و خودرایی مضاعف یعنی بشرانگاری و اومانیسم به خود واگذاشته شده و به اشراط و ملاحم آخرالزمان گرفتار آمده است. مصداق بارز این اشراط و ملاحم غلبه مناسبات استکباری بر عالم، دو جنگ جهانی، یک جنگ سرد و بحرانهای اجتماعی و زیست-محیطی در قرن بیستم و آغاز قرن بیست ویکم است.
بدیهی است که بدون درک این بحران و اضطرار، امکان توبه و رستگاری و بازجست احوال معنوی گذشته فراهم نمی شود.