سه تا هزارتومانی میگذارم روی پیشخوان بانک و برگهی واریز شهریه را میدهم به دست کارمند پشت باجه. با تعجب نگاهم می کند:
- : «دانشگاه ارزون شده؟!»
*
جمع شهریهی ترم آخرم شده «یک میلیون و سیصد و خردهای هزار تومان». یک میلیون تومان که برای این ترم وام دانشجویی گرفتهام. مبالغی هم از وامهای ترمهای قبل در حسابم مانده بود. لذا عملاً مبلغ پرداختیام برای شهریه «دوهزار و ششصد و هشتاد و پنج تومان» است.
کارمند پشت باجه حق داشت تعجب کند.
# حماسه
# زندگی
# دانشگاه
- ۱ نظر
- چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲