بالاخره یه روزِ خوب، توی یه کافه، دستات رو میگیرم و تو چشمات نگاه میکنم و بهت میگم:
دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۹
خدا
بعد از تو
بهتر از تو
بسیار نصیبم کرد
.
.
.
اما
هرگز
نتوانستم فراموشت کنم
؛
خدا
بعد از تو
بهتر از تو
بسیار نصیبم کرد
.
.
.
اما
هرگز
نتوانستم فراموشت کنم
؛
سر اذان اما باید از کافه بیرون زد. کافه هر چقدر هم که مسلمان باشد، هنوز نمازخانه ندارد.
و این راز باید که از اغیار پوشیده ماند. کافه نشینی جرم کمی نیست. هست؟