گزارش بازدید
جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۹۰
113 هجری قمری فینیان نامه می نویسند به امام محمدِ باقر علیه السلام و طلب مرشد می کنند. به دستور امام، سلطانعلی از مدینه النبی هجرت می کند به قصبات کاشان.
سلطانعلی برای مردم امام زاده است؛ حتی قبل از شهادت. دورش جمع می شوند، دل می دهند و دین یاد می گیرند. حاکم دست نشانده اما طاقت نمی آورد. امام را که در مدینه مسموم می کنند، امام زاده را هم می کشند. اما نه بی سر و صدا. جنگ نمایانی می شود و کربلایی در قلب ایران برپا. سلطانعلی و تعدادی از مردمان خاوه با لب تشنه در صحرا سر بریده می شوند و فینیان بدنش را در قالیچه ای می پیچند و به مدفن می آورند؛ و تا امروز که من دیدم بیش از هزار و سیصد سال است که مردم به ضریحش دخیل می بندند و حاجت می گیرند. +حال عجیبی دارد مشهدِ «سلطان» علی بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام در اردهال کاشان. باید بودید و می دیدید.
سلطانعلی برای مردم امام زاده است؛ حتی قبل از شهادت. دورش جمع می شوند، دل می دهند و دین یاد می گیرند. حاکم دست نشانده اما طاقت نمی آورد. امام را که در مدینه مسموم می کنند، امام زاده را هم می کشند. اما نه بی سر و صدا. جنگ نمایانی می شود و کربلایی در قلب ایران برپا. سلطانعلی و تعدادی از مردمان خاوه با لب تشنه در صحرا سر بریده می شوند و فینیان بدنش را در قالیچه ای می پیچند و به مدفن می آورند؛ و تا امروز که من دیدم بیش از هزار و سیصد سال است که مردم به ضریحش دخیل می بندند و حاجت می گیرند. +حال عجیبی دارد مشهدِ «سلطان» علی بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام در اردهال کاشان. باید بودید و می دیدید.