خب؛ مطابق مشیّت الهی، ایران عزیزمان به تنظیمات کارخانه بازگشت. در افق دو هزار ساله، حاکمان این سرزمین همه نوشیروانها و یزدگردها و سلطان محمودها و سلطان محمدها و باباخانها و محمدرضاها بودهاند؛ و همه چهرههای قابل تحمل و قابل تقدیر تاریخ حکمرانی ایران روی هم کمتر از ۵ درصد این زمان دو هزار ساله بر قدرت بودهاند. چیزی عوض نشده: قرنها در چنین ایرانی زنده ماندهایم؛ و قرنها در چنین ایرانی زنده خواهیم ماند. با امید و ایمان انشاءالله.
«مردِ ایران» مردی بالیاقت و درایت است که صاحب به حق زمین و آب و دشت و کوه این سرزمین است. «ایرانْ مرد» اما آزاده است چون آرش که صاحب چیزی نیست و حتی نام خود را نیز به ایران میبخشد.
فکر میکنید الان چند درصد از دانشآموزان ایرانی در مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی تحصیل میکنند؟ یعنی این همه مدرسهی غیردولتی -از دبستان تا دبیرستان- که دور و بر ما را گرفته و میبینیم و میشناسیم و غیره، چند درصد دانشآموزان ایرانی را پوشش میدهند؟ من خودم فکر می کردم باید حدود ۴۰ درصد باشد. اما آماری که امروز منتشر شد چیز دیگری میگوید:
شگفتآورترین تجربهی این روزها و ماهها بدون شک برخورد مستقیم و بدون واسطه -و تقریباً تصادفی- با «موزه میراث روستایی گیلان» بود. کیلومتر ۱۸ جاده رشت - قزوین و در دل پارک جنگلی سراوان، پروژهای بزرگ و باورنکردنی انجام شده است. پروژهای مهندسی - انسانی که بیهیاهو و با دقت بینظیر علمی و فنی آمادهی تکان دادن شماست: تعداد زیادی خانهی روستایی از سرتاسر جغرافیای گیلان به این موزهی باز و جنگلی آورده شدهاست. بله. آورده شده است. یعنی خانهها را خریدهاند، تکه تکه کردهاند و دوباره در محل موزه بازچینی کردهاند. خانههایی که بعضی قدمتی بیش از صد و هفتاد سال دارند. مطالعهی «خانه»، مطالعهی علم، فناوری، هنر، اقتصاد، دین، آیین، سیاست و فلسفهی زندگی مردمان است.
ساعت هشت شب یکشنبه میزنیم به جاده. سه مرد و یک کودک. افطار میرسیم به شهسواران، روستایی در مسیر اراک. افطاری ساده در کنار مسجد جامع روستا. حدود یازده از دور چراغهای شهر بروجرد پیدا میشود. در حال خواب و بیداری پیامکی خوش و بشی میکنیم با آن برادر بروجردیمان و مسیرمان را کج میکنیم به سمت مرکز لرستان. من چرت میزنم و علی رانندگی میکند. ساعت یک و نیم بامداد است که در محلهی قاضیآباد خرمآباد جاگیر میشویم در منزل ابوی آقا مهدی و چند ساعتی میخوابیم تا نماز صبح. ساعت هشت، صبحانهای میزنیم و راه میافتیم به سمت قبرستان صالحین در کرانهی غربی گلال. قبرها در ردیفهای نامنظم، رو به قبله و عمود به قبله، در دامنهی کوه، پله پله، از گذشتههای دور تا امروز. امروز که خاکسپاری پدر تنها فرماندهی من، امین، است. امام جمعهی شهر آمده برای نماز بر جنازه. کارمان تا ده تمام است. گشتی در شهر میزنیم. فلکالافلاک مثل همهی موزههای ایران دوشنبهها تعطیل است. شانس ما! ساختمان قدیمی کنار قلعه را میبینیم و در باغ مصفای آن قدم میزنیم. قبل از ناهار امین میآید منزل ابوی آقا مهدی برای تشکر از ما و یک ساعتی حرف میزنیم و کمی حالش عوض میشود. نماز را به جماعت میخوانیم و امین میرود. سفرهی ناهار پهن میکنند. آقامهدی روزه است و من و علی تنها بر سر سفره مینشینیم. ظهر روز دوم ماه رمضان آمدهایم مهمانی!
بعد از ناهار دو ساعتی میخوابیم و جمع میکنیم که به مجلس ختم برسیم. تا پنج و نیم طول میکشد. خداحافظی میکنیم و ساعت شش میزنیم به جاده. من رانندگی میکنم و دو ساعته تا اراک میآییم. مجید دعوت کرده که افطار به منزلشان برویم. سر اذان میرسیم مسجد محلشان و بعد از نماز مینشینیم بر سفرهی افطار، بی آنکه روزه باشیم. پنج سال است که ازدواج کرده و حالا در خانهی شان باز شده و سه نفر از ده سال پیش پرتاب شدهاند به زندگیاش. بیتعارف و بیتکلف و مهربان. تا یازده شب گفتن و خوردنمان طول میکشد. خداحافظی میکنیم و یک بامداد میرسیم قم. سفری بود در مکان و در زمان و مرخصی زودهنگامی بود از ماه رمضانی که پر ماجرا شروع شده.
فکر کن افتادی از دماغ یه فیل / یه بلیط دوسره داری برای برزیل
اتفاق جالبی در فضای صنعت سرگرمیسازی ایران افتاده است: سهولت تولید و نشر محصولات رسانهای، ورود نسل جدید و جوان تولیدکنندگان محصولات رسانهای که آموزش دیده و خلاق هستند، ایجاد تمرکز در توجه به وقایع و اتفاقات سرگرمکننده با گسترش شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی، گسترش اختیاراً اجباری رسانهی همگانی تلویزیون رسمی و وابستگی ۹۰ درصدی مخاطب ایرانی به تماشای تلویزیون ملی، سرگرمیخواهی و تفریح طلبی مخاطب و دهها زمینهی دیگر مثل تهاجم فرهنگی، تفالههای طاغوت، اسلام التقاطی جمهوری اسلامی، ضرورت همبستگی ملی، جذب حداکثری، دین تلویزیونی، سکولاریسم خوشحال، ممیزی اداری و ... دست به دست هم دادهاند تا شاهد امواج خروشانی از تولیدات رسانهای با کیفیت فنی و بیمحتوای تمدنی باشیم.
می دونم اونی که تو جیبت نیست دلاره / فکر کن فکرکردن که عیب نداره
عادت ندارم از کنار ستارههای این بازار پرهیاهوی وطنم بیتفاوت عبور کنم. آثاری که تولیدکنندگان رندی دارد که خطوط قرمز رسانهی ملی را میشناسند، رگ خواب مخاطب را در دست دارند، بر فن و ابزار رسانهای خود تسلط دارند، موقعیتشناس و ابنالوقت هستند و زد و بندهای لازم و کافی را با حلقههای مافیایی رسانهی ایران انجام دادهاند.
با شوت هاشم قهرمان می شیم / آخه ما همه از نسل آرشیم
دربارهی این اثر خاص، به همهی اینها باید استعاره های اجتماعی پنهان در شعر روان و پر کنایهاش را افزود و تولیدکنندگانش را جدی گرفت:
ایران شادی رو تو دلا می کاره / فکر کن فکر کردن که عیب نداره
پ.ن ۱: دنبال شعر کامل این اثر بودم. به نظرتان کجا پیدایش کردم؟ دوباره میپرسم: به نظرتان تولیدکنندگانش آن را به طور رسمی در کجا منتشر کردهاند؟ یوتیوب؟ آپارات؟ سایت رسانه ملی؟ سایت شخصیشان؟ شبکههای اجتماعی؟ اشتباه است. (پاسخ صحیح) پ.ن ۲: انصافاً تحلیل حال و هوا و فضای این شعر برای توصیف، ترسیم، تبیین و تحلیل فرهنگ عامهی مردم ایران در ابتدای دهه ۹۰ کاملاً کافی است.
این روزها کاسبی خیلی از مردم شده راه انداختن کار گردشگرانی که از دور و نزدیک میآیند برای تماشای آبشار و گلابگیری و هواخوری. نیاسر اما غیر از اینها روستایی تاریخی است بازمانده از دوهزار و پانصد سال پیش با آتشکدهای و غاری و مردمانی آرام. رفتن به درون زندگی این مردم و تنفس در هوای پاک آنها امسال هم نصیبمان شد. خوش بود.
طبق اطلاع سفارت شاهنشاهی در بن آقای جری لوئیس هنرپیشه آمریکائی اظهار علاقه نموده است برای اجرای برنامههای هنری به ایران مسافرت و در صورت قبول اراده سنیه ملوکانه به اجرای برنامه نمایش مستقلی در پیشگاه مبارک اعلیحضرتین و خاندان جلیل سلطنت مفتخر گردد. مراتب شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر معروض گردید. مقرر فرمودند در این خصوص تحقیق بیشتری به عمل آید و مجدداً به شرفعرض برسد. در اجرای اوامر مطاع مبارکه ملوکانه اقدم گردید شرایط مسافرت نامبرده به قرار زیر است: - حقالزحمه مبلغ پنجاه هزار دلار - بلیط هواپیما برای خود و چند نفر همراهانش از امریکا به تهران - در اختیار گذاردن یک ارکستر 20 نفری در تهران بطور مجانی - پرداخت هزینه اقامت در هتل درجه 1 برای خود و همراهانش
نامبرده ضمناً در نظر دارد ارکستری به نفع سازمان خیریه علیاحضرت شهبانوی ایران و کنسرت دیگری به طور آزاد برای همگان اجرا نماید. همچنین امکان دارد از یکی از برنامههای وی فیلمبرداری شود. وی یک نفر خواننده زن نیز به همراه خود خواهد آورد و موضوع برنامههای او همانست که معمولاً در لاسوگاس و پاریس و شهرهای مهم دیگر اجرا مینماید. مدت اجرای برنامه 60 الی 70 دقیقه خواهد بود و اوایل ژوئیه و یا یکی از ماهها سپتامبر یا اکتبر را برای آن تقاضا نموده است. مراتب فوق از شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشت. مقرر فرمودند به شرفعرض پیشگاه مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران معروض گردد تا اوامر مطاع مبارک شرفصدور یابد.
به عنوان یک «معلم تاریخ معاصر ایران به رسانه اهمیت دهنده» لازم بود که استرداد را ببینم.
در یک جمله: «فیلم الکن و محترمی است در بیان تاریخ» و کاملاً بر روی پیشدانستههای مخاطب سوار است. یعنی اگر شما از اختلافات اشرف پهلوی و دکتر مصدق، سپهبد زاهدی و وابستگیهایش، رکن دو ارتش و ماجرای تسویهی تودهایها، تاریخ جنگ جهانی دوم و کنفرانس تهران و ... چیزی ندانید، از ماجرای فیلم بغیر از جلوههای ویژه سینمایی و تعلیق و کشش نیمبند داستان چیز دیگری دستگیرتان نمیشود.
پس دانشآموزان کلاس سوم دبیرستان من حداقل لازم است که دو بار فیلم را ببینند و در بین این دو بار هم یکی دو ساعت مطالعه و گفتگو دربارهی ابهاماتشان داشته باشند.
* از نظر سینمایی هم استرداد از آن فیلمهای درجه دویی است که هالیوود حداقل سالی چهل پنجاه تا میسازد و به یکبار دیدن میارزد. هر چند که ایراد زیاد دارد و در یادها نمیماند. معلوم است که یخ عوامل سینمایی ایران با سالی یک فیلم در این سطح باز نمیشود و با این سرعت محال است که جایی در عرصهی بینالمللی باز کنیم.
ایران و مسئله فلسطین بر اساس اسناد وزارت امور خارجه (۱۸۹۷-۱۹۳۷ م / ۱۳۱۷ ش – ۱۳۱۵ ق)
علی اکبر ولایتی
تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶
این کتاب جالب و خواندنی بر اساس اسناد موجود در وزارت خارجه از اواخر دوره ی قاجار و اوایل دوره پهلوی تنظیم شده است. روند برخورد وزارت امور خارجه ایران با مسئله فلسطین و اشغال تدریجی آن پیش از جنگ جهانی اول تا شروع جنگ جهانی دوم بسیار درس آموز است. برای نمونه ببینید:
رییس مجلس عالی اسلامی فلسطین، حاج امین الحسینی در ۲۰ آبان ۱۳۱۰ با عزیمت به مصر و دیدار با سفیر ایران در آن کشور چنین درخواست نمود:
از طرف دولت شاهنشاهی مقرر شود نمایندگانی برای حضور در مؤتمر [دوم که به منظور آگاهی بخشی به مسلمانان از وضعیت فلسطین تشکیل شد] اعزام و هر گاه به طور رسمی اعزام نماینده را صلاح ندانسته و تصویب نفرمایند اجازه داده شود چند نفر از رجال و علمای معروف ایران که مستقیماً به بعضی از آن ها نیز مراجعه و تقاضا نموده اند، دعوت مؤتمر [کنفرانس] را قبول و حضور به هم رسانند. (نامه مورخ ۱۳۱۰.۸.۲۲ به نمره ۱۰۹۵ سفارت ایران در مصر)
جالب است که دو نماینده ی اعزامی از طرف حکومت پهلوی اول به این کنفرانس یکی «حاج میرزا یحیی دولت آبادی» است که مذهب ازلی -شعبهای از بابیه- دارد و دیگری «سیدضیاءالدین طباطبایی» نخست وزیر سابق ایران است که بعد از کودتای اسفند ۱۲۹۹ به دستور انگلیس در فلسطین اقامت دارد. جالبتر آنکه سیدضیاء در این اجلاس به عضویت کمیته اجرایی کنفرانس درآمد و بعدها رییس کنگره اسلامی شد!
داش مشتیها و اوباشان و از این طبقه مردمی که از هیچ مناهی و معاصی روگردان نیستند و در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه و کار زشتی میشوند، همگی چپقهای خود را شکسته و خرده تکههای آن را در جلو عمارت کمپانی انباشتند و با ناسزا گفتن به کمپانی رژی فریاد میکردند: «من شراب را علانیه و برملا میخورم و از هیچ باکی ندارم. ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند دم هم نخواهم زد. من عرق را به امید شفاعت صاحبالزمان میخورم؛ چپق را به چه امید بکشم؟»
...عجب خدمتی به ملت و مردم میکنید. هر کس هم که تریاککش نبود حالا چپوق تریاک میکشد. قلیان چرس را عجب رواجی دادید. مرد که بیجهت قلیان را ترک نمیکند؛ لابد است برود یا تریاک بکشد و یا چرس یا هر نجاستی که گیرش بیاید سر قلیان بگذارد، بکشد و دیوانه شود...
از مکتوبات ناصرالدینشاه قاجار
خطاب به آیتالله العظمی سیدمحمدحسن حسینی (میرزای شیرازی)
چون اولین دفعهای است که باید برای امتحان بچهها از کتاب تاریخ سوم سؤال طراحی کنم، نمیتوانم حدس بزنم که چه سؤالی آسان و چه سؤالی سخت است.
مثلاً این نمونه را ببینید:
*
رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت کدام یک از اعمال زیر را انجام نداد؟
الف) شرکت در مراسم عزاداری محرم
ب) برداشتن حجاب و رواج منکرات
ج) تعطیلی مشروب فروشیها و قمارخانهها
د) جلوگیری از درج مطالب خلاف شرع در مطبوعات
*
خیلی ساده است؟ خیلی تلخ است؟ خیلی عبرت آموز است؟ خیلی تاریخ تکرار می شود؟
10:00
شهر ری، زیارت و بازدید از حرم حمزه بن موسی، عبدالعظیم حسنی و طاهر بن زین العابدین علیهم السلام، مروری بر تاریخ شکل گیری حرم و معماری آن، مروری بر حوادث مهم تاریخ معاصر مرتبط با حرم، زیارت مزار ملاعلی کنی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله کاشانی، عبور از مدفن ناصرالدین شاه، فاتحه خوانی برای ستارخان در باغ طوطی و طیب حاج رضایی در صحن مصلی، اشاره به محل مقبره رضاخان و محوطه پیرامونی آن و مرور وقایع بهمن ۵۷
11:30
مترو شهر ری تا مترو امام خمینی، توقف در ابتدای خیابان امام و شرح توسعه حصار تهران، اشاره به جایگاه میدان مشق، میدان توپخانه، خیابان امین السلطان و لاله زار، خیابان چراغ برق، بانک شاهی، معرفی اجمالی محوطه فعلی میدان مشق (موزهها، پست ایران، سر در باغ ملی و...)، سوار شدن به ماشین دودی در ابتدای خیابان باب همایون و عبور از خیابان ناصرخسرو، عبور از مقابل دارالفنون و کوچه مروی و شمس العماره، توقف در مقابل کوچه تکیه دولت، بازدید و اقامه نماز در مسجد امام، صرف ناهار، عبور از خیابان پانزده خرداد و سبزه میدان، بازدید از میدان ارک و محل اولیه توپخانه، معرفی ایستگاه رادیو و مسجد ارک
14:00
ورود به مجموعه تاریخی گلستان، ورود به محوطه ایوان تخت مرمر، توضیح درباره باغ ایرانی، بازدید از تخت مرمر، بازدید از خلوت کریمخانی، بازدید از نگارخانه گلستان و نقاشیهای کمال الملک و سایرین، بازدید از تالار آینه و تالار سلام، قدم زدن در باغ گلستان، تماشای شمس العماره در حال مرمت از بیرون، بازدید از تالار الماس و عکسهای تاریخی، بازدید از موزه مردمشناسی و کاخ ابیض
16:30
بازگشت از طریق مترو پانزده خرداد (چهار راه گلوبندک)