خیلی معمولی
دوشنبه ۷ آذر ۱۳۹۰
پایین پای زعیم پنجاه و نهم شیعیان نشستهام، مسجد بالا سر، کتاب میخوانم.
حضرت آیتاللهالعظمی با جمعی از شاگردان عصازنان میرسد. بعضی که زودتر متوجه حضورشان شدهاند، بلند میشوند و جلو را خالی میکنند. حضرت آیتالله خودش چند بار با صدای بلند میگوید: «بلند نشید؛ بفرمایید؛ بفرمایید» شاگردانش هم خیلی با احترام همین جملات را خطاب به مردم تکرار میکنند.
مردم اما در فکر کار دیگرند. پیر و جوان عقب میایستند تا حضرت آیتاللهالعظمی برای استادش فاتحهای بخواند. بعد زائرین حرم یکی یکی جلو میآیند و بر شانهی راست آیتاللهالعظمی دست میکشند و بر صورت میمالند. تبرک میجویند.