میخواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست
بین غریبههاست که هیچ اختلاف نیست
برگرد پیش از آنکه از این دیرتر شود
این درّه است بین من و تو، شکاف نیست
گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست، آن طرف کوه قاف نیست
بگذار تا مقابل روی تو بگذرم*
در این چنین مقابله امکان لاف نیست
تا چشم تو خلاف لبت حرف میزند
حظیست در سکوت که در اعتراف نیست
برگرد زیر بارش باران کنار من…
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست*
غزلی از خانم دکتر عباسلو
*دو مصرع از شیخ اجل سعدی
# تو
# سعدی
- ۲ نظر
- سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲