داش مشتیها و اوباشان و از این طبقه مردمی که از هیچ مناهی و معاصی روگردان نیستند و در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه و کار زشتی میشوند، همگی چپقهای خود را شکسته و خرده تکههای آن را در جلو عمارت کمپانی انباشتند و با ناسزا گفتن به کمپانی رژی فریاد میکردند: «من شراب را علانیه و برملا میخورم و از هیچ باکی ندارم. ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند دم هم نخواهم زد. من عرق را به امید شفاعت صاحبالزمان میخورم؛ چپق را به چه امید بکشم؟»
تحریم تنباکو، ابراهیم تیموری، شرکت کتابهای جیبی
به نقل از:
چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه
# حماسه
# شیعه
# ایران
# تاریخ
# فرهنگ
- ۱ نظر
- دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲